loading...
رایـــحـــه حـــیـــات
گروه علمی رایحه حیات بازدید : 63 شنبه 1396/03/20 نظرات (5)
آيه  
 
فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَسِكَكُمْ فَاذْكُرُواْ اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ ءَاَبآءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً فَمِنَ الْنَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا ءَاتِنَا فِي الْدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِى الْأَخِرةِ مِنْ خَلَقٍ‏
 
ترجمه  
 
پس چون مناسك (حج) خود را انجام دادید، خدا را یاد كنید، همانگونه كه پدران خویش را یاد مى‏كنید، بلكه بیشتر و بهتر از آن. پس بعضى از مردم كسانى هستند كه مى‏گویند: خداوندا! به ما در دنیا عطا كن. آنان در آخرت بهره‏اى ندارند.
 
نکته ها  
 
گروهى از اهل مكّه، بعد از پایان مراسم حج در محلّى اجتماع كرده و با یاد كردن پدران و نیاكان خود به آنان افتخار و مباهات مى‏كردند. قرآن دستور مى‏دهد به جاى تفاخر به پدران و نیاكان، خدا را یاد كنید [588] و از نعمت‏ها و توفیقات او سخن بگویید و در این كار جدّى‏تر باشید.
یاد هر كس یا هر چیز، نشانه‏ى حاكمیّت آن بر فكر انسان است. كسى كه یاد نیاكان را دارد و به آنان افتخار مى‏كند، فكر و فرهنگ آنان را پذیرفته است و این یادكرد مى‏تواند فرهنگ جاهلى را بر جامعه حاكم كند. به همین دلیل حضرت موسى گفت: من گوساله طلائى و پر قیمت سامرى را آتش مى‏زنم و خاكسترش را به دریا مى‏ریزم. زیرا تماشاى آن، فرهنگ و تفكّر شرك را در انسان زنده مى‏كند.

588) تفسیر مجمع‏البیان، ج‏2، ص‏529 ؛ نورالثقلین، ج‏1، ص‏198.
 
پيام ها  
 
1- جهت‏دهى به ایام فراغت، یكى از وظایف مربّى است. «فاذا قضیتم...فاذكروا اللَّه»
2- یاد خدا، هم از نظر كمّیت باید كثیر باشد؛ «واذكروا اللّه كثیراً» و هم از نظر كیفیّت، عاشقانه و خالصانه. «اشدّ ذكراً»
3- سطحى‏نگر نباشیم. گروهى در بهترین زمان‏ها و مكان‏ها، تنها دعاى آنها رسیدن به زندگى كوتاه مادّى است. «ربّنا اتنا فى الدنیا وما له فى الاخرة من خلاق»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 63 جمعه 1396/03/19 نظرات (0)
آيه  
 
ثُمَّ أَفِيضُواْ مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ الْنَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
 
ترجمه  
 
سپس از همانجا كه مردم كوچ مى‏كنند، كوچ كنید و از خداوند طلب آمرزش نمایید كه خداوند آمرزنده‏ى مهربان است.
 
نکته ها  
 
در این آیه ضمن دستور به حركت دسته‏جمعى همراه مردم، به اهل مكّه تذكّر مى‏دهد مبادا خیال كنید كه چون اهل حرم یا از قبیله‏ى قریش و امثال آن هستید باید حركات عبادى شما با دیگران فرقى داشته باشد، این خودبزرگ‏بینى‏ها را كنار گذاشته و همچون عموم مردم باشید.
اساساً یكى از آثار و فلسفه‏هاى حج، كنار زدن امتیازات پوشالى است. در آنجا انسان از كفش، كلاه، لباس، همسر ومسكن خود مى‏گذرد و قطره‏اى مى‏شود كه به دریا ملحق شده است.
در این آیه، دو بار و در آیه قبل یك مرتبه كلمه «افاضة» بكار رفته كه به معناى حركت دسته جمعى است، این تكرار و اصرار نشان مى‏دهد كه حركت دسته جمعى در انجام عبادات ارزشمند است.
استغفار و ذكر خداوند، بهترین اعمال عرفات و مشعر است. گرچه در این سرزمین‏ها اصل توقف، شرط است و هیچ عمل دیگرى واجب نیست، امّا در این آیات، قرآن ما را به ذكر خدا و یاد سوابق پرخطا و اشتباه خود و طلب آمرزش درباره گذشته‏ى خویش دعوت مى‏كند. مگر مى‏توان در سرزمینى كه اولیاى خدا اشك ریخته‏اند بى‏تفاوت نشست.
 
پيام ها  
 
1- امتیازطلبى، تحت هر نام وعنوانى، ممنوع است. «افیضوا من حیث افاض النّاس»
2- حركت دسته جمعى، ارزش دارد. «افیضوا من حیث افاض الناس»
3- هرگز مأیوس نشویم، گذشته‏ها هرچه باشد استغفار چاره‏ساز است. زیرا او غفور و رحیم است. «واستغفروا انّ اللَّه غفور رحیم»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 87 پنجشنبه 1396/03/18 نظرات (0)
آيه  
 
لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُواْ فَضْلاً مِنْ رَّبِّكُمْ فَإِذَآ أَفَضْتُمْ مِّنْ عَرَفَتٍ فَاذْكُرُواْ اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعِرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَيكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِّنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْضَّآ لِّينَ‏
 
ترجمه  
 
گناهى بر شما نیست كه (به‏هنگام حج) به سراغ فضل پروردگارتان (وكسب و تجارت) بروید. پس چون از عرفات كوچ كردید، خدا را در مشعرالحرام یاد كنید، و او را یاد كنید از آن روى كه شما را با آنكه پیش از آن از گمراهان بودید، هدایت كرد.
 
نکته ها  
 
عرفات، نام سرزمینى است در بیست كیلومترى مكّه كه بر زائران خانه خدا واجب است از ظهر روز نهم ذى‏الحجة تا غروب در آنجا بمانند و اگر قبل از غروب از آنجا خارج شوند باید یك شتر جریمه دهند. واژه‏ى «عرفات» از «معرفت» به معناى محلّ شناخت است. در آنجا آدم وحوا علیهما السلام یكدیگر را شناختند و به گناه خود اعتراف كردند. به فرموده امام صادق و امام باقر علیهما السلام جبرئیل در این مكان به حضرت ابراهیم گفت: وظایف خود را بشناس و فراگیر. [584]
در حدیث مى‏خوانیم: حضرت مهدى علیه السلام هر سال در عرفات حضور دارند. زمین عرفات خاطراتى از ناله‏ها و اشك‏هاى اولیاى خدا دارد. در روایات مى‏خوانیم: غروب عرفه، خداوند تمام گناهان زائران خانه خود را مى‏بخشد. وبراى روز عرفه دعاهاى خاصّى از امام حسین و امام سجاد علیهما السلام نقل شده است. [585]
از نشانه‏هاى جامعیّت اسلام آن است كه در كنار اعمال عبادى حج، به زندگى مادّى و كسب معاش نیز توجّه دارد. همانگونه كه در سوره جمعه در كنار دستور به شركت در نماز جمعه، مى‏فرماید: بعد از پایان نماز به سراغ كسب معاش بروید. [586]آرى، حج در عین عبادت، اقتصاد است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: یكى از آثار حج، تشكیل یك اجتماع بزرگ از مسلمانان نقاط مختلف جهان و نقل و انتقال انواع تجربیات مى‏باشد و زمینه‏ى انجام مبادلات تجارى و اقتصادى است. [587]

584) كافى، ج‏4، ص‏207.
585) براى تفصیل بیشتر به كتاب حج نوشته مؤلف مراجعه شود.
586) جمعه، 10.
587) وسائل، ج‏8، ص‏9.
 
پيام ها  
 
1- مبارزه با تحجّر از برنامه‏هاى قرآن است. گروهى فكر مى‏كردند دین امرى یك بُعدى و حج یك عبادت خشك است، اسلام این تفكّر را ردّ مى‏كند. «لیس علیكم جناح»
2- درآمد حلال، فضل الهى است. قرآن بجاى واژه «كسب»، كلمه‏ى «فضل» را بكار برده تا بگوید: درآمد حلال فضل الهى است. «فضلا من ربّكم»
3- گرچه تلاش وطلب از شماست؛ «تبتغوا»امّا رزق، فضل خداوند است. «فضلاً من ربّكم»
4- رزق رسانى، از شئون ربوبیّت الهى است. «فضلاً من ربّكم»
5 - در رزق رسانى، دست خداوند باز است. كلمه «فضل» نكره آمده است. «فضلاً من ربّكم»
6- انجام عبادات باید طبق دستور باشد. «واذكروه كما هداكم»
7- توجّه به توفیق الهى از یك سو و خطاها و گناهان گذشته‏ى خود از طرف دیگر، عشق و علاقه انسان را به الطاف خداوند زیاد مى‏كند. «هداكم و ان كنتم من قبله لمن الضالین»
8 - سابقه خودتان را فراموش نكنید، او بود كه شما را هدایت كرد. «ان كنتم من قبله لمن الضّالین»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 71 چهارشنبه 1396/03/17 نظرات (0)
آيه  
 
الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَ لاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِى الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيْرَ الْزَّادِ الْتَّقْوى‏ وَاتَّقُونِ يَأُوْلِى الْأَلْبَبِ‏
 
ترجمه  
 
(موسم عمره و) حج (در) ماههاى معیّنى است (شوّال، ذى‏القعده، ذى‏الحجة)، پس هر كه در این ماه‏ها فریضه‏ى حج را ادا كند، (بداند كه) آمیزش جنسى و گناه وجدال در حج روا نیست و آنچه از كارهاى خیر انجام دهید خدا مى‏داند. و زاد و توشه تهیه كنید كه البتّه بهترین زاد و توشه، پرهیزگارى است. اى خردمندان! تنها از من پروا كنید.
 
نکته ها  
 
كلمه «رفث» به معناى آمیزش جنسى و «فسوق» به معناى دروغ و ناسزاگویى و جدال و گفتنِ «لا واللَّه» و «بلى واللَّه» است.
زمان مطرح شده در آیه، ناظر به حج وعمره با هم است. عمره تمتّع در طول سه ماه شوال، ذى‏القعده وذى‏الحجّه انجام مى‏شود، ولى زمان حج ماه ذى‏الحجّه است.
 
پيام ها  
 
1- در عبادات اسلامى، زمان نقش مهمّى دارد. «الحج اشهر معلومات»
2- محیط و فضاى با صفاى حج و مكّه را نباید با ارتكاب گناه و كدورت آلوده نمود. «لا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج»
3- اعتقاد و یقین به آگاهى خداوند، رمز نشاط و امید در انجام وظائف است. «ما تفعلوا من خیر یعلمه اللَّه»
4- در هر سفرى، زاد وتوشه لازم است، بهترین زاد وتوشه‏ى سفر حج تقواست. «خیر الزّاد التّقوى»
5 - پرهیزكارى نشانه‏ى خردمندى است. «واتّقون یا اولى الالباب»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 71 سه شنبه 1396/03/16 نظرات (0)
 
آيه  
 
وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْىِ وَلاَ تَحْلِقُواْ رُءُوسَكُمْ حَتَّى‏ يَبْلُغَ الْهَدْىُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَّرِيضاً أَوْ بِهِ أَذًى مِّنْ رَّأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِّنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَآ أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْىِ فَمَنْ لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَثَةِ أَيَّامٍ فِى الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَّمْ يَكُنْ أَهْلَهُ حَاضِرِى الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ
 
ترجمه  
 
و حج وعمره را براى خدا به اتمام رسانید و اگر محصور شدید (و موانعى مانند ترس از دشمن یا بیمارى اجازه نداد كه پس از احرام بستن، حج را كامل كنید) آنچه از قربانى فراهم است (ذبح كنید واز احرام خارج شوید.) وسرهاى خود را نتراشید تا قربانى به قربانگاه برسد و اگر كسى بیمار بود و یا ناراحتى در سر داشت (و ناچار بود سر خود را زودتر بتراشد،) باید كفّاره‏اى از قبیل روزه یا صدقه یا قربانى بجا آورد وچون (از بیمارى ویا دشمن) درامان شدید، پس هر كس بدنبال عمره تمتّع، حج را آغاز كرده آنچه را از قربانى كه میسّر است (ذبح كند.) و هركس كه قربانى نیافت، سه روز در ایام حج روزه بدارد و هفت روز به هنگامى كه بازگشتید، این ده روزِ كامل است. (البتّه) این (حج تمتّع) براى كسى است كه خاندانش ساكن (مكّه و) مسجد الحرام نباشند. و از خدا پروا كنید و بدانید كه او سخت كیفر است.
 
نکته ها  
 
در این آیه، كلیّات وگوشه‏اى از احكام حج و عمره آمده است، ولى تفصیل آن در روایات و فتاواى علما مى‏باشد.
«حج» مناسكى است كه بنیان‏گذار آن حضرت ابراهیم علیه السلام بوده و در میان عرب از زمان آن حضرت متداول بوده و به فرمان خداوند این برنامه در اسلام نیز امضا شد و تا روز قیامت نیز خواهد بود.
«عمره» به معناى زیارت است و هركس وارد مكّه شود باید با لباس احرام به زیارت كعبه و طواف آن برود. حج و عمره مثل اذان و اقامه، دو عمل مشابه هستند كه اندكى تفاوت دارند. «هَدى»، نام قربانى حج است.
این آیه، عمره‏ى تمتّع را در كنار حج تمتّع آورده است؛ «فمن تمتّع بالعمرة الى الحج»، لكن یكى از خلفا به اجتهاد خود آنرا منع كرد. البتّه این اجتهاد در برابر فرمان صریح خداوند است.
حكم مسائل اضطرارى، محدود به زمان ضرورت است. ولذا بر خلاف موارد عادّى كه در سفر روزه جایز نیست، در این سفر در صورت عدم ذبح قربانى، روزه واجب است و آن هم باید در سه روز هفتم، هشتم و نهم ماه باشد، چرا كه روز دهم عید قربان است كه روزه‏ى آن حرام مى‏باشد.
امامان معصوم در تفسیر جمله‏ى «اتمّوا الحج» فرمودند: حجِ تمام، حجى است كه در آن كلام زشت، گناه و نزاع نباشد و از محرّمات پرهیز شود. [582] و انسان توفیق یابد امام زمان خود را ملاقات كند. [583]

582) تفسیر نورالثقلین، ج‏1، ص‏181 و برهان، ج‏1، ص‏193.
583) تفسیر نورالثقلین، ج‏3، ص‏183.
 
پيام ها  
 
1- وظایف دینى را باید تمام و كمال به انجام رسانید. بعد از شروع اعمال حج، نمى‏توان آن را ناتمام و ناقص گذارد. «اتمّوا»
2- در اعمال حج، قصد قربت و عبادت لازم است. به انگیزه‏ى جهانگردى و سیاحت نمى‏توان حج بجا آورد. «اتمّوا... للّه»
3- احكام اسلام، در مقام سخت‏گیرى بر مردم نیست. تمام نمودن حج وعمره بر كسى كه از درون مریض یا از بیرون ترس دارد، واجب نیست. «فان اُحصرتم فما استیسر من الهدى»
4- مكان در عبادات سهم دارد. «یبلغ الهدى محلّه»
5 - بیمارى سبب تخفیف در احكام است، نه تعطیل آن. لذا در حج، افراد معذور باید با روزه یا صدقه یا قربانى، وظایف خود را جبران كنند. «فمن كان منكم مریضاً او... ففدیة من صیام او صدقة او نسك»
6- ملاك وجوب قربانى در حج، آسان و سهل بودن آن است. «فما استیسر من الهدى فمن لم یجد فصیام ثلاثة ایام...»
7- قانون عمره و حج تمتّع، تنها براى حجاجى است كه ساكن مكّه نباشند، حج ساكنان مكّه نوع دیگرى است. «اتموا الحج و العمرة... ذلك لمن لم یكن اهله حاضرى المسجد الحرام»
8 - توجّه به كیفر الهى، زمینه‏ساز تقواست و تقوى، زمینه‏ساز انجام تكالیف. «واتمّوا الحج و العمرة... واتّقوا اللَّه واعلموا انّ اللَّه شدید العقاب»
9- توّجه به تقوا، در انجام تمام فرمان‏هاى الهى مطرح است. «اتمّوا الحج... و اتّقوا اللّه»
10- اعمال حج، قبل از اسلام به نحو دیگرى بوده است. لذا قرآن بر مراعات این تغییرات تأكید نموده است. «انّ اللّه شدید العقاب»
11- براى كسانى كه در احكام حج تغییرى دهند، كیفر شدیدى است. «شدید العقاب»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 80 دوشنبه 1396/03/15 نظرات (1)
آيه  
 
وَأَنْفِقُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى الْتَّهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُواْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الُْمحْسِنِينَ‏
 
ترجمه  
 
و در راه خدا انفاق كنید (و با ترك انفاق،) خود را به دست خود به هلاكت نیاندازید. و نیكى كنید كه خداوند نیكوكاران را دوست مى‏دارد.
 
نکته ها  
 
پنج آیه پى درپى، مسلمانان را به دفاع از دین و مقابله با كفّار فرخواند، این آیه پایان آن را با انفاق و احسان تمام كرده است.
خودكشى وضرر به نفس، حرام قطعى است كه از آیه استفاده مى‏شود. امّا شهادت طلبى در مواردى كه اساس اسلام در خطر باشد، افتادن در تهلكه نیست.
این آیه در كنار سفارش به انفاق، مسلمانان را از هرگونه افراط و تفریط بازمى‏دارد. زیرا اگر ثروتمندان بخل ورزند و به فكر محرومان نباشند، اختلاف طبقاتى روز به روز توسعه پیدا كرده و عامل انفجار جامعه و نابودى آنان خواهد گردید. چنانكه اگر میانه‏روى در انفاق مراعات نشود و انسان هرچه را دارد به دیگران ببخشد، به دست خود، خود و خانواده‏اش را به هلاكت كشانده است.
قرآن در آیات دیگر نیز مسلمانان را به میانه‏روى در انفاق سفارش نموده و به پیامبرش مى‏فرماید: «ولا تجعل یدك مغلولة الى عنقك و لا تبسطها كل البسط» [580]اى پیامبر! نه دست بسته باش كه چیزى نبخشى و نه آنچنان كه هر چه دارى یكجا ببخشى. امام صادق علیه السلام نیز در ذیل این آیه مى‏فرماید: انفاق شما، نباید در حدّى باشد كه دستِ خودتان خالى وبه بدبختى كشیده شوید. [581]
انسان علاقه دارد كه محبوب باشد، لذا قرآن از این فطرت استفاده كرده و مى‏فرماید: نیكى كن كه نیكوكاران محبوب خداوند هستند.

580) اسراء، 29.
581) بحار، ج‏93، ص‏168.
 
پيام ها  
 
1- اقتصاد، پشتوانه‏ى هر حركتى است. «انفقوا...» جهاد نیز بدون پشتوانه مالى و گذشت از برخى امكانات، امكان ندارد. اگر مردم به هنگام هجوم دشمن و در راه دفاع از حقّ، اموال خود را بكار نگیرند، گرفتار شكست قطعى مى‏شوند.
2- با انفاق، خود و اموالتان را بیمه كنید. «انفقوا فى سبیل اللّه و لاتلقوا بایدیكم الى التهلكة»
3- در اسلام جبهه و جنگ و كمك‏هاى مالى همه باید رنگ الهى داشته و براى رضاى خداوند باشد. «فى سبیل اللَّه»
4- محبوب خدا شدن، بهترین تشویق براى احسان است. «ان‏اللّه یحبّ المحسنین»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 132 یکشنبه 1396/03/14 نظرات (0)
آيه  
 
الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالْشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى‏ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى‏ عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ‏
 
ترجمه  
 
ماه حرام در برابر ماه حرام و (اگر دشمنان احترام آنرا شكستند و با شما جنگ كردند، شما نیز حقّ دارید مقابله به مثل كنید. زیرا) حرمت‏ها را (نیز) قصاص است وهركس به شما تجاوز كرد، به مانند آن تجاوز، بر او تعدى كنید و از خدا بپرهیزید (كه زیاده‏روى نكنید) و بدانید كه خداوند با پرهیزگاران است.
 
نکته ها  
 
قبل از اسلام در میان عرب‏ها، هر سال چهار ماه احترام خاصّى داشت كه در آن ماهها جنگ، حرام و ممنوع بود، سه ماه آنها پى درپى كه عبارتند از ذى‏القعده، ذى‏الحجّه و محرم، و یكى هم ماه رجب كه جداست. حتّى یكى از علل تسمیه ماه ذى‏القعده آن گفته‏اند كه در این ماه قعود از جنگ لازم است.
اسلام این سنّت را پذیرفت و در هر سال چهار ماه را آتش بس اعلام نمود، ولى دشمن همیشه در كمین است تا از فرصت‏ها سوء استفاده كند و چه بسا با خود فكر كند كه چون مسلمانان در این ماهها موظف به رعایت آتش بس هستند، پس به آنها حمله كنیم. این آیه مى‏فرماید: اگر مخالفان شما در این چهار ماه به شما هجوم آوردند، شما نیز در برابرشان بایستید و در همان ماهها با آنان بجنگید و ماه حرام را در برابر ماه حرام قرار دهید. زیرا حرمت خون مسلمانان و حفظ نظام اسلامى از حرمت این ماهها بیشتر است، و هركس حرمت‏ها را شكست باید مورد قصاص قرار گیرد. سپس به عنوان یك قانون كلّى مى‏فرماید: هركس به شما تجاوز كرد، به همان مقدار به او تعدّى كنید. و تقوا داشته باشید و بیش از مقدار لازم قصاص نكنید و بدانید كه خداوند با متّقین است.
صاحب مجمع‏البیان در ذیل آیه مى‏گوید: در مورد غصب نیز مى‏توان با استدلال به این آیه تقاص كرد، یعنى از مال غاصب تقاص نمود.
 
پيام ها  
 
1- همه‏ى زمان‏ها یكسان نیستند، حرمت بعضى ماهها باید حفظ شود. «الشهر الحرام»
2- در اسلام بن‏بست وجود ندارد. حفظ اسلام و جان مسلمان‏ها بر حفظ احترام مكان‏ها و زمان‏ها مقدّم است. «فمن اعتدى علیكم فاعتدوا علیه»
3- اسلام، دین تجاوز و تعدّى نیست، ولى تعدّى و تجاوز دیگران را نیز نمى‏پذیرد. «فمن اعتدى علیكم فاعتدوا علیه»
4- حتّى در برخورد با دشمنان، عادل باشیم. «فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدى علیكم»
5 - سیستم قانون‏گذارى باید به نحوى باشد كه موجب یأس مسلمین وجرأت كفّار نگردد واصل مقابله به مثل به همین خاطر است. «فاعتدوا... بمثل ما اعتدى»
6- رعایت تقوى حتّى به هنگام جنگ، از اصول تربیتى اسلام است. «اتّقوا اللّه»
7- اگر در جنگ از مرز عدالت خارج نشوید، از امدادهاى الهى نیز برخوردار خواهید بود. و گمان نكنید عدالت و تقوى پیروزى شما را به تأخیر مى‏اندازد. «بمثل ما اعتدى... واتقوا... و اعلموا ان اللَّه مع المتّقین»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 69 شنبه 1396/03/13 نظرات (0)
آيه  
 
وَقَتِلُوهُمْ حَتَّى‏ لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الْدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهُواْ فَلاَ عُدْوَنَ إلّاَ عَلَى الْظَّلِمِينَ‏
 
ترجمه  
 
و با آنها بجنگید تا فتنه (بت‏پرستى وسلب آزادى از مردم،) باقى نماند ودین، تنها از آنِ خدا شود. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشوید. زیرا) تعدّى جز بر ستمكاران روا نیست.
 
نکته ها  
 
هدف اسلام از جنگ، كشور گشایى و كسب غنائم یا انتقام گیرى نیست، بلكه غرض از جنگ و جهاد در اسلام، برچیده شدن بساط شرك و كفر است. فتنه به معناى شرك، كفر، آزمایش و شكنجه آمده است. در این آیه مى‏فرماید: اگر مشركان دست از فتنه و قتال برداشتند، دیگر با آنها دشمنى و جنگ نخواهد شد. زیرا برخورد نظامى تنها با ستمكاران و متجاوزان است.
تعبیر به عدوان، به خاطر رفتار آنهاست وگرنه اسلام اهل عدوان نیست. مثل اینكه مى‏گوییم: جواب بدى، بدى است. با اینكه جواب بدى با بدى، عدالت است، لكن به خاطر عمل او، نامش را بدى مى‏گذاریم.
 
پيام ها  
 
1- هدف از جنگ در اسلام، برچیدن شرك و فتنه و استقرار دین و قانون خداست. «حتى لا تكون فتنة»
2- پاكسازى، قبل از بازسازى است. ابتدا فتنه برداشته شود تا بعد دین الهى مستقر گردد. اوّل كفر به طاغوت، بعد ایمان به خدا. «حتى لاتكون فتنة و یكون الدین للّه»
3- راه برگشت و توبه بر هیچ كس و در هیچ شرایطى بسته نیست. حتّى دشمن سرسخت نیز اگر تغییر مسیر دهد، خداوند او را مورد عفو قرار مى‏دهد. «فان انتهوا فلا عدوان...»
4- در آیه‏ى قبل بخشش خداوند نسبت به گناه كفّار مطرح شده است؛ «فانّ اللّه غفور رحیم» در این آیه به مردم سفارش مى‏كند كه در صورت دست برداشتن دشمن از جنگ، شما هم از جنگ صرف نظر كنید. «فلاعدوان»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 69 جمعه 1396/03/12 نظرات (0)
آيه  
 
فَإِنِ انْتَهَوْاْ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
 
ترجمه  
 
و اگر دست كشیدند، همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.
 
نکته ها  
 
در اینكه مشركان باید از چه چیز دست بردارند تا بخشیده شوند، دو احتمال وجود دارد:
الف: از جنگ و فتنه. به دلیل آیات قبل كه سخن از جنگ بود.
ب: از كفر. به دلیل دریافت مغفرت الهى كه مخصوص مؤمنان است.
 
پيام ها  
 
1- مسلمانان باید آتش‏بس واقعى دشمنان را بپذیرند. «فان انتهوا»
2- اسلام، راه بازگشت را حتّى براى كفّار باز گذارده است. «فان انتهوا...»
3- اگر كفّار دست از فتنه و جنگ برداشته یا ایمان آوردند، آنان را به كارهاى قبل ملامت نكنید. «فان اللّه غفور رحیم»
4- انسان باید خود زمینه‏ى دریافت رحمت الهى را بوجود آورد. «فان انتهوا فان اللّه غفور رحیم»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 47 پنجشنبه 1396/03/11 نظرات (0)
آيه  
 
واقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لاَ تُقَتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى‏ يُقَتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَآءُ الْكَفِرِينَ
 
ترجمه  
 
و آنها را (بت‏پرستانى كه از هیچ جنایتى ابا ندارند،) هركجا یافتید بكشید و از (مكّه) همان جایى كه شما را بیرون كردند، آنها را بیرون كنید و فتنه (شرك و شكنجه) از قتل بدتر است. و نزد مسجدالحرام با آنها جنگ نكنید، مگر آنكه آنها در آنجا با شما بجنگند، پس اگر با شما جنگ كردند، آنها را (در آنجا) به قتل برسانید. چنین است جزاى كافران.
 
نکته ها  
 
این آیه فرمان قتل و اخراج مشركان را از مكّه صادر و دلیل آن را چنین بیان مى‏كند كه آنان سالها شما را شكنجه و آواره كرده‏اند و شكنجه از قتل سخت‏تر و شدیدتر است. پس شما نباید در مبارزه و جنگ با آنها سستى نشان دهید.
سؤال: چرا شكنجه از قتل سخت‏تر است؟
پاسخ: در قتل، انسان از دنیا جدا ولى به آخرت مى‏رسد، لكن در شكنجه، انسان نه به آخرت مى‏رسد و نه از دنیا كام مى‏گیرد.
 
پيام ها  
 
1- مقابله به مثل و خشونت با دشمن در مواردى لازم است. «واقتلوهم»
2- دفاع عادلانه، تنها جبهه و جنگ نیست. «و اقتلوهم حیث ثقفتموهم»
3- حقّ وطن، از حقوق انسانى مورد پذیرش ادیان است. «اخرجوكم»
4- فتنه‏انگیز، مثل محارب است و باید به اشد وجه مجازات شود. «واقتلوهم... اخرجوهم... والفتنة اشد من القتل»
5 - حرم و مسجدالحرام مقدّس است، امّا خون مسلمانان مقدّس‏تر؛ و در اینجا مسئله اهمّ و مهمّ مطرح است. «لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتّى یقاتلوكم»
6- همانگونه كه در اصلِ جنگ نباید شما پیش دستى كنید، در شكستن مقدّسات هم نباید شما پیش دستى نمائید. «حتى یقاتلوكم»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 44 چهارشنبه 1396/03/10 نظرات (0)
آيه  
 
وَقَتِلُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ‏
 
ترجمه  
 
و در راه خدا با كسانى كه با شما مى‏جنگند، بجنگید ولى از حدّ تجاوز نكنید، كه خداوند تجاوزكاران را دوست نمى‏دارد.
 
نکته ها  
 
در این آیه ضمن تصریح به ضرورت دفاع و مقابله در برابر تجاوز دیگران، یادآور مى‏شود كه در میدان جنگ نیز از حدود و مرزهاى الهى تجاوز نكرده و متعرض بیماران، زنان، كودكان و سالمندانى كه با شما كارى ندارند نشوید. قبل از دعوت آنان به اسلام، دست به اسلحه نبرید و شروع كننده جنگ نباشید و مقرّرات و عواطف انسانى را حتّى در جنگ مراعات كنید.
بعضى از صفات، در شرایط مختلف ارزش خود را از دست مى‏دهند؛ مثلا ترحّم یك ارزش است، ولى ترحّم بر پلنگ تیز دندان، ستمكارى بر گوسفندان است.
و یا علم یك ارزش است، لكن گاهى ندانستن ارزش مى‏شود. مثلا شبى كه حضرت على علیه السلام در بستر پیامبر صلى الله علیه وآله به جاى آن حضرت خوابید و پیامبر خدا هجرت نمودند، ارزش این فداكارى بدان است كه حضرت على نداند كه كشته مى‏شود یا نه. و اگر بداند كه او را نمى‏كشند، افراد عادّى نیز حاضرند چنین عملى را انجام بدهند. به هر حال هر یك از سخاوت و شجاعت ممكن است در شرایطى كم‏ارزش یا پرارزش یا بى‏ارزش شود، لكن تنها صفتى كه هرگز از ارزش نمى‏افتد، مسئله‏ى عدالت است كه در هر زمان و مكان و نسبت به هر فرد، دوست یا دشمن یك ارزش است.
در اسلام براى برخورد با دشمن مراحلى تعیین شده است:
1- بى‏اعتنایى. «دع أذاهم» [574]
2- اعراض. «فاعرض عنهم» [575]
3- خشونت. «واغلظ علیهم» [576]
4- جنگ. «فقاتلوا الّذین یقاتلونكم» [577]
جنگ مسلمین، براى دفاع از خود و دین خداوند است، لكن هدف دشمن از جنگ، خاموش كردن نور خدا؛ «لیطفؤا نور اللَّه بافواههم» [578] وبه تسلیم كشاندن مسلمانان است. «لن ترضى عنك الیهود و لا النصارى حتّى تتّبع ملتهم» [579]

574) احزاب، 48.
575) نساء، 63.
576) توبه، 73.
577) بقره، 190.
578) صف، 8.
579) بقره، 120.
 
پيام ها  
 
1- دفاع و مقابله به مثل، از حقوق انسانى است. اگر كسى با ما جنگید ما هم با او مى‏جنگیم. «قاتلوا... الذین یقاتلونكم»
2- هدف از جنگ در اسلام، گرفتن آب و خاك و یا استعمار و انتقام نیست، بلكه هدف، دفاع از حقّ با حذف عنصرهاى فاسد و آزادسازى افكار و نجات انسان‏ها از خرافات و موهومات مى‏باشد. «فى سبیل اللَّه»
3- حتّى در جنگ باید عدالت وحقّ رعایت شود. «قاتلوا... لاتعتدوا» بارها قرآن با جمله‏ى «لاتعتدوا» سفارش كرده كه در انجام هر فرمانى از حدود ومرزها تجاوز نشود.
4- ظلم و ستم، رشته‏ى محبّت الهى را پاره مى‏كند. «ان اللَّه لا یحبّ المعتدین»
5 - تنها حضور در جبهه سبب قرب الهى نیست، بلكه محبوبیّت نزد پروردگار زمانى است كه در جنگ عادل باشیم و حقوق را رعایت كنیم. «لا تعتدوا ان اللَّه لا یحبّ المعتدین»
6- در جنگ، هدف باید فقط خدا باشد، نه هوسها، تعصّب‏ها، غنائم، ریا و سمعه. «فى سبیل اللَّه»
7- حتّى در دفاع از حقّ طبیعى خود، باید خدا را در نظر گرفت. با آنكه آنان جنگ را علیه شما آغاز كردند و شما باید دفاع كنید، ولى باز هم «فى سبیل اللَّه» باشد.

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 46 سه شنبه 1396/03/09 نظرات (0)
آيه  
 
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِىَ مَوَقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى‏ وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَبِهَا وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‏
 
ترجمه  
 
درباره (حكمت) هلال‏هاى ماه از تو سؤال مى‏كنند، بگو: براى آن است كه مردم اوقات (كارهاى خویش) و زمان حج را بشناسند. (اى پیامبر به آنان بگو:) نیكى آن نیست كه (در حال احرام حج،) از پشت خانه‏ها وارد شوید، بلكه نیكى آن است كه تقوى پیشه كنید و از درها وارد خانه‏ها شوید، از خداى بترسید، باشد كه رستگار شوید.
 
نکته ها  
 
كلمه «مواقیت» جمع «میقات» به زمان یا مكانى معیّن گفته مى‏شود كه براى انجام كارى مشخّص شده باشد.
در این آیه ضمن پاسخگویى به سؤال گروهى از مردم كه از پیامبر صلى الله علیه وآله درباره هلال ماه مى‏پرسیدند، به مواردى اشاره دارد كه با هم آن را بررسى مى‏كنیم: اى پیامبر! به آنها كه از فایده‏ى جلوه‏هاى مختلف ماه مى‏پرسند، بگو: آن تغییراتى كه در ماه پدید مى‏آید، براى مردم وسیله‏ى وقت شناسى و تقویم همگانى و طبیعى است. یكى از امتیازات اسلام این است كه برنامه‏هاى خود را با مقیاس‏هاى طبیعى، عمومى و مجانى طرح مى‏كند، مثلاً براى تعیین مقدار آب كُر، وَجب را مقیاس قرار مى‏دهد و یا براى تشخیص وقت نماز، طلوع و غروب و زوال خورشید را مطرح مى‏كند. و براى آغاز و انتهاى ماه رمضان و یا ایام حج، هلال ماه را ملاك قرار داده است.اشكال مختلف ماه نیز، حكم یك نوع تقویم عمومى را دارد كه در اختیار همه است. نیاز به تقویم و تاریخ، لازمه‏ى زندگى اجتماعى است و بهترین وسیله عمومى براى این تقویم همین است كه افراد اعمّ از باسواد و بى‏سواد در هر كجاى عالم با یك نگاه و در یك لحظه بتوانند روزهاى ماه را تشخیص دهند. سپس مى‏فرماید: نیكى در آن نیست كه در حال احرام، به جاى استفاده از دَر براى ورود به خانه، از پشت خانه و بیراهه وارد شوید واین عقیده، خرافه‏اى بیش نیست كه در حال احرام باید از پشت خانه‏ها وارد شد.
هر كارى راهى دارد و باید از مجراى طبیعى و راهش وارد شد. براى انجام هركار زمان مناسب، شیوه مناسب و رهبر مناسب لازم است. همانگونه كه زمان از طرف خداوند به وسیله ماه و هلال معیّن مى‏شود، رهبرى نیز باید از طرف خداوند تعیین شود. بنابراین معناى آیه چنین است: از هلال براى وقت شناسى استفاده كنید و در روش انجام امور، به دستورات آسمانى و رهبران مراجعه كنید و بیراهه نروید. سعادت و خوشبختى، راهى دارد كه باید از راهش وارد شد و در انتخاب زمان، روش و رهبر از خدا بترسید تا شاید رستگار شوید. امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از آیه «واتوا البیوت من ابوابها» آن است كه هر كارى را از راهش وارد شود. [571]و امامان معصوم علیهم السلام فرمودند: ما آل‏محمّد باب خداوند هستیم. وپیامبر صلى الله علیه وآله فرمودند: من شهر علمم و على درب آن است. [572]
در این آیه جمله «واتوا البیوت من ابوابها» میان دو «تقوى» قرار گرفته است، شاید این رمز آن باشد كه شناخت راه كار و ورود و خروج در امور، نیاز به تقواى فوق‏العاده دارد و كسانى كه تقواى كمى داشته باشند بازهم بى‏راهه مى‏روند.
شاید معناى آیه چنین باشد: مردم كه درباره هلال از تو مى‏پرسند، جوابى درخور فهم آنان بگو كه این هلال راهى است براى شناخت زمان و نظم امور دینى.امّا اگر مى‏خواهید چگونگى تغییرات ماه را بفهمید، باید از راهش وارد شوید و مطالعه كنید و درس بخوانید. این مطلب را قرآن در این قالب بیان فرمود كه برّ و نیكى، بیراهه رفتن نیست، بلكه باید هركارى را از راهش وارد شد و راه شناخت تغییرات جوّى، تحصیلات در این باره است.

571) تفسیر برهان، ج‏1، ص 190.
572) تفسیر مجمع‏البیان، ج‏2، ص‏509.
 
پيام ها  
 
1- حركت كرات و ماه، داراى برنامه و زمان‏بندى دقیقى است كه مى‏تواند در برنامه عبادت و نظم امور زندگى مردم مؤثر باشد. [573] «قل هى مواقیت‏للناس»
2- اگر جمادات وكرات آسمانى نظم دارند وبراى انتظام امور انسان‏ها جهت‏گیرى شده‏اند، شرط انصاف نیست كه ما موجوداتى بى‏نظم وبى‏حساب و رها باشیم. «قل هى مواقیت للناس»
3- در پاسخ به سؤالات، جوابى دهید كه سؤال كننده بفهمد و مورد نیازش باشد. «قل هى مواقیت للناس»
4- اسلام، با آداب و رسوم جاهلى و خرافى مبارزه مى‏كند. «لیس البر بان تأتوا البیوت من ظهورها»
5 - برّ و نیكى را نباید از خرافات، عادات و سیره نیاكان بدست آورد، بلكه راه شناخت برّ، در چارچوب فرمان وحى و رهبران معصوم علیهم‏السلام و شیوه‏هاى منطقى است. «لیس البرّ... و لكن البرّ»
6- هرگاه راهى را بستید، راه صحیحى را نشان بدهید. «لیس البر... ولكن البر»
7- ارزش مفاهیم دینى، زمانى است كه در افراد جلوه كند. بجاى اینكه بگوید: نیكى تقواست، فرمود: نیكى، متّقى است. «ولكن البر من اتقى»
8 - بیراهه رفتن تقوا نیست. اگر از سیره عقلا واولیاى خدا سرپیچى كنیم ونام آنرا تقوى وخودسازى بگذاریم منحرف شده‏ایم. «اتوا البیوت من‏ابوابهاواتقوا اللّه»
9- بكارگیرى روشهاى نادرست و غیر منطقى براى انجام امور، خلاف تقواست. «واتوا البیوت من ابوابها واتقوا اللَّه»
10- حفظ وقت و مراعات نظم در كارها و عبادات، یكى از مصادیق تقوى و فلاح است. «مواقیت للناس... لعلّكم تفلحون»
11- رستگارى، نهایت تكامل است. بسیارى از دستورات، براى رسیدن به تقواست، ولى در این آیه، تقوى مقدّمه‏ى رستگارى است. «اتقوا اللّه لعلّكم تفلحون»

573) امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند: هرگاه هلال ماه رمضان را دیدید، روزه بگیرید و در پایان، همین كه هلال ماه شوال را دیدید، عید فطر بگیرید. تفسیر نورالثقلین، ج‏1، ص‏176.

 

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 39 دوشنبه 1396/03/08 نظرات (0)
آيه  
 
وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَلَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَطِلِ وَتُدْلُواْ بِهَآ إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُواْ فَرِيْقاً مِّنْ أَمْوَلِ الْنَّاسِ بِالإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُون‏
 
ترجمه  
 
واموال یكدیگر را به باطل (و ناحقّ) در میان خودتان نخورید و اموال را به (عنوان رشوه، به كیسه) حاكمان وقاضى‏ها سرازیر نكنید تا بخشى از اموال مردم را به گناه بخورید، در حالى كه خود مى‏دانید (كه خلاف مى‏كنید).
 
نکته ها  
 
«تدلوا» به معناى سرازیر كردن دَلو در چاه است كه در این آیه، رشوه به قاضى به آن تشبیه شده است. مراد از «اموال‏النّاس» هم اموال عمومى است وهم اموال خصوصى. علاوه بر آنكه رشوه براى گرفتن حقوق غیرمالىِ مردم نیز ممنوع است.
رشوه‏ رشوه، یكى از گناهان بزرگى است كه مفاسد اجتماعى متعدّدى را به دنبال دارد، از جمله: حذف عدالت، یأس و ناامیدى ضعفا، جرأت و جسارت اقویا، فساد و تباهى حاكم و قاضى، از بین رفتن اعتماد عمومى.
با توجّه به این آثار و عوارض منفى، در روایات شدیداً از این عمل انتقاد شده است. رسول اكرم صلى الله علیه وآله خطاب به حضرت على علیه السلام فرمود: «یا على ثمن المیتة والكلب والخمر و مهر الزانیة والرشوة فى الحكم» [563] اى على! درآمد حاصل از فروش مردار، سگ، شراب، زنا و رشوه یكسان و حرام است. همچنین على علیه السلام در ذیل آیه شریفه‏ى «اكّالون للسّحت» [564] فرمود: رشوه‏خواران كسانى هستند كه مشكل مردم را حل نموده و در برابر، هدایاى آنان را مى‏پذیرند. [565] امام صادق علیه السلام رشوه را در حد كفر به خدا مى‏داند. و رسول اكرم صلى الله علیه وآله رشوه دهنده و گیرنده و واسطه را لعنت كرد و فرمود: بوى بهشت به صاحب رشوه نمى‏رسد.
در حدیث دیگر مى‏خوانیم: هر حاكمى كه نسبت به گرفتارى‏هاى مردم بى تفاوت باشد، خداوند لطفش را نسبت به او مى‏پوشاند و اگر هدیه قبول كند تا كار مردم را انجام دهد، در زنجیر است و اگر رشوه بگیرد، مشرك مى‏باشد. [566]
حضرت على علیه السلام رشوه گیرنده را از حقّ ولایت محروم مى‏داند. [567] و در جاى دیگر آن حضرت فرمودند: هیچ گروهى گرفتار رشوه نشدند، مگر آنكه گرفتار ترس و اضطراب و نگرانى شدند! [568]
بعضى براى توجیه خلاف خود، نام‏هاى مختلف بر رشوه مى‏گذارند، از جمله: هدیه، تحفه، حقّ‏الزحمه، چشم روشنى و... . شخصى به نام «اشعث‏بن قیس»، حلوائى به در خانه على علیه السلام به عنوان هدیه آورد تا در محكمه شاید امام به نفع او حكم صادر كند. امام فرمود: به خدا سوگند! اگر هفت اقلیم را بر من ببخشند تا پوست جوى را به ناحقّ از دهان مورچه‏اى بگیرم این كار را نخواهم كرد. [569]
شخصى به رسول اكرم صلى الله علیه وآله گفت: من متصدى و مسئول كارى هستم، مردم برایم هدایایى مى‏آورند، چگونه است؟! حضرت در جواب فرمود: چه شده است كه عُمّال ما از هدایا سخن مى‏گویند! آیا اگر در خانه مى‏نشستند كسى به آنان هدیه مى‏داد؟! [570]

563) بحار، ج‏77، ص‏54.
564) مائده، 42.
565) بحار، ج‏104، ص‏273 .
566) وسائل، ج‏12، ص‏63 .
567) نهج‏البلاغه، خطبه‏131.
568) نهج‏الفصاحه، ح 2693.
569) نهج‏البلاغه، خطبه‏224.
570) نهج‏الفصاحه، ح 539.
 
پيام ها  
 
1- مالكیّت باید از راه صحیح باشد. مانند: حیازت، تجارت، زراعت، صنعت، ارث، هدیه، امثال آن، ولى تصرف از طریق باطل و رشوه ایجاد مالكیّت نمى‏كند. «لا تاكلوا اموال الناس بالباطل»
2- جامعه در حكم یك پیكر واحد است. «بینكم، اموالكم»
3- رشوه، حرام است و انسان حقّ ندارد براى تصاحب اموال مردم رشوه دهد. «تدلوا بها الى الحكام لتاكوا فریقاً من اموال الناس»
4- اسلام، مردم را مالك اموالشان مى‏داند. «اموال الناس»
5 - لغزش‏هاى آگاهانه خطرناك است. «وانتم تعلمون»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 300 یکشنبه 1396/03/07 نظرات (0)
آيه  
 
أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الْصِّيَامِ الْرَّفَثُ إِلَى‏ نِسَآئِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ كُلُواْ واشْرَبُواْ حَتَّى‏ يَتَبَيَّنَ لَكُمْ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الْصِّيَامَ إِلَى الَّيْلِ وَلاَ تُبَشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عَكِفُونَ فِى الْمَسَجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ ءَايَتِهِ لِلْنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ‏
 
ترجمه  
 
در شب‏هاى روزه (ماه رمضان)، آمیزش با همسرانتان براى شما حلال شد، آنها براى شما (همچون) لباسند و شما براى آنها (همچون) لباس. خداوند مى‏دانست كه شما به خود خیانت مى‏كردید (وآمیزش را كه ممنوع بود، بعضاً انجام مى‏دادید) پس توبه شما را پذیرفت و از شما درگذشت. اكنون (مى‏توانید) با آنها هم بستر شوید و آنچه را خداوند بر شما مقرّر فرموده، طلب كنید. و بخورید و بیاشامید تا رشته سفید از رشته سیاه (شب) براى شما آشكار گردد. سپس روزه را تا شب به اتمام رسانید. و در حالى كه معتكف در مساجد هستید، با زنان آمیزش نكنید. این حدود واحكام الهى است پس (به قصد تجاوز وگناه) به آن نزدیك نشوید. خداوند این چنین آیات خود را براى مردم، روشن مى‏سازد، باشد كه پرهیزگار گردند.
 
نکته ها  
 
در آغاز اسلام، در شب و روز ماه رمضان، آمیزش با همسر ممنوع بود و همچنین در ساعت معیّنى از شب مى‏توانستند افطار كنند و اگر خوابش مى‏گرفت بعد از بیدارى حقّ غذا خوردن نداشت. برخى مسلمانان علیرغم ممنوع بودن آمیزش جنسى این كار را انجام مى‏دادند، ولى برخى دیگر با وجود زحمت و سختى، از خوردن در شب بعد از بیدارى خوددارى مى‏كردند. یكى از یاران پیامبر به نام مطعم‏بن جبیر هنگام افطار به علّت دیر حاضر شدن غذا خوابش برد، وقتى بیدار شد گفت: من دیگر حقّ غذا خوردن ندارم و فردا را بدون غذا روزه گرفت و براى كندن خندق اطراف مدینه حاضر شد. در بین كار به علّت شدّت ضعف از حال رفت و بیهوش شد. پیامبر صلى الله علیه وآله بسیار متأثّر شد و این آیه نازل گردید كه غذا خوردن تا طلوع فجر آزاد است و آمیزش با همسران در شب‏هاى ماه رمضان مانع ندارد. خداوند متعال مى‏داند كه شما به خویشتن خیانت مى‏كردید و قدرت صبر و خوددارى نداشته و ندارید، به همین دلیل تكلیف را بر شما آسان و گذشته‏ى شما را عفو نمود.
اعتكاف، به معناى بریدن از دنیا و پناهنده شدن به خداست. پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله با گرفتارى‏ها و مشكلاتى كه داشتند، گاهى در مسجد براى چند روز معتكف مى‏شدند و بدین وسیله روح خود را صفا و آرامش بیشتر مى‏دادند. از آنجا كه در غیر حال اعتكاف نیز آمیزش در مسجد ممنوع است. به نظر مى‏رسد مراد از كلمه «عاكفون» همان سكونت در مسجد باشد، نه اعتكاف به معناى عبادت مخصوص.
در تشبیه همسر به لباس، نكات و لطایف بسیارى نهفته است:
* لباس باید در طرح و رنگ و جنس مناسب انسان باشد، همسر نیز باید كفو انسان و متناسب با فكر و فرهنگ و شخصیّت انسان باشد.
* لباس مایه‏ى زینت و آرامش است، همسر وفرزند نیز مایه‏ى زینت و آرامش خانواده‏اند.
* لباس عیوب انسان را مى‏پوشاند، هریك از زن و مرد نیز باید عیوب و نارسایى‏هاى یكدیگر را بپوشانند.
* لباس انسان را از سرما و گرما حفظ مى‏كند، وجود همسر نیز كانون خانواده را گرم و زندگى را از سردى مى‏رهاند.
* دورى از لباس، مایه‏ى رسوایى است، دورى از ازدواج و همسر نیز سبب انحراف و رسوایى انسان مى‏گردد.
* در هواى سرد لباس ضخیم و در هواى گرم لباس نازك استفاده مى‏شود، هر یك از دو همسر نیز باید اخلاق و رفتار خود را متناسب با نیاز روحى طرف مقابل تنظیم كند؛ اگر مرد عصبانى است، زن با لطافت با او برخورد كند و اگر زن خسته است، مرد با او مدارا كند.
* انسان باید لباس خود را از آلودگى حفظ كند، هر یك از دو همسر نیز باید دیگرى را از آلوده شدن به گناه حفظ نماید.
 
پيام ها  
 
1- تخفیف وآسان‏گیرى در احكام، از ویژگى‏هاى دین اسلام است. «اُحلّ لكم»
2- رعایت ادب در سخن، از ویژگى‏هاى قرآن است. «رفث» به معناى سخن گفتن پیرامون مسائل زناشویى است كه در آیه به كنایه از آمیزش آمده است.
3- هر كجا خواستید راهى را ببندید، یك راه مشروع را باز بگذارید. چون خداوند در روز رمضان، آمیزش را ممنوع مى‏كند، لذا در شب آنرا مجاز مى‏شمرد. [561] «اُحلّ لكم لیلة الصیام الرفث»
4- عبادتِ روز و لذّت مشروع شب، نشانه‏ى جامعیّت دین است. در یك آیه هم احكام روزه وهم مسائل زناشویى آمده است. «احلّ لكم لیلة الصیام الرفث الى نسائكم»
5 - اسلام به نیازهاى طبیعى توجّه كامل دارد. «الرفث الى نسائكم»
6- نیاز زن و مرد به یكدیگر، دو طرفه است و هریك براى پوشش نیازهاى طبیعى خود به دیگرى نیازمند است. «هنّ لباس لكم و انتم لباس لهنّ»
7- خداوند از جزئیات كارهاى انسان آگاه است. «علم اللَّه انكم»
8 - انسان، جایزالخطا وغریزه جنسى در او قوى است. «كنتم تختانون انفسكم»
9- ترك فرمان خدا، خیانت و ظلمى است به خود ما. «تختانون انفسكم»
10- در آمیزش و فرزند خواهى، براى خداوند تكلیف معیّن نكنید كه پسر باشد یا دختر. «و ابتغوا ما كتب اللَّه لكم»
11- حتّى آمیزش جنسى باید هدفدار باشد. «وابتغوا ما كتب اللَّه لكم»
12- معیار احكام اسلامى، معیارهاى عمومى، طبیعى و ساده است. پیدا شدن سپیده‏ى صبح یا تاریكى شب را، هركس در هر كجا باشد مى‏تواند بفهمد. «یتبیّن لكم الخیط الابیض من الخیط الاسود»
13- نقش زمان‏بندى را در عبادات فراموش نكنیم. «اتموا الصیام الى اللیل»
14- اعتكاف، سكونت در مسجد است، مشروط به روزه گرفتن. «عاكفون فى المساجد»
15- پیشگیرى از گناه لازم است. قرآن مى‏فرماید: به گناه نزدیك نشوید. چون نزدیك شدن به گناه همان و افتادن در آن همان. «فلا تقربوها»
16- تقوى، فلسفه‏ى احكام الهى است. روزه براى تقواست، آمیزش جنسى مشروع نیز براى تقواست. [562] «لعلهم یتقون»
17- عمل به دستورات الهى، بستر رشد و تقوا مى‏باشد. «لعلهم یتقون»

561) با اینكه آمیزش جنسى، در اوّل هر ماه مكروه است، لكن در اوّل ماه رمضان مستحبّ است و شاید به خاطر این است كه باید به نحوى مردم را تأمین نمود، سپس از آنان تكلیف خواست.
562) این سوره كه با جمله‏ى »هدىً للمتّقین« آغاز گردیده است، در آیات مختلف تقوا را به عنوان هدف دستورات الهى مطرح مى‏كند.

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 241 شنبه 1396/03/06 نظرات (0)
آيه  
 
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنّى قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الْدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِى وَ لْيُؤمِنُوا بِى لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ‏
 
ترجمه  
 
و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزدیكم؛ دعاى نیایشگر را آنگاه كه مرا مى‏خواند پاسخ مى‏گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد كه به رشد رسند.
 
نکته ها  
 
برخى افراد از رسول خدا صلى الله علیه وآله مى‏پرسیدند: خدا را چگونه بخوانیم؟ آیا خدا به ما نزدیك است كه او را آهسته بخوانیم و یا اینكه دور است كه با فریاد بخوانیم؟! این آیه در پاسخ آنان نازل شد.
دعا كننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد كه در این آیه، هفت مرتبه خداوند تعبیر خودم را براى لطف به او بكار برده است: اگر بندگان خودم درباره خودم پرسیدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزدیك هستم وهرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهاى آنان را مستجاب مى‏كنم، پس به خودم ایمان بیاورند ودعوت خودم را اجابت كنند. این ارتباط محبّت‏آمیز در صورتى است كه انسان بخواهد با خداوند مناجات كند.
دعا كردن، همراه وهمرنگ شدن با كلّ هستى است. طبق آیات قرآن، تمام هستى در تسبیح و قنوت هستند؛ «كلّ له قانتون» [552] و تمام موجودات به درگاه او اظهار نیاز دارند؛ «یَسئله مَن فى السموات والارض» [553] پس ما نیز از او درخواست كنیم تا وصله‏ى ناهمگون هستى نباشیم.
قرآن درباره دعا سفارشاتى دارد، از آن جمله:
1- دعا و درخواست باید خالصانه باشد. «فادعوا اللّه مخلصین له الدین» [554]
2- با ترس و امید همراه باشد. «وادعوه خوفاً وطمعاً» [555]
3- با عشق و رغبت و ترس توأم باشد. «یدعوننا رغباً و رهباً» [556]
4- با تضرّع و در پنهانى صورت بگیرد. «ادعوا ربكم تضرعاً و خفیة» [557]
5 - با ندا و خواندنى مخفى همراه باشد. «اذ نادى ربّه نداء خفیاً» [558]
در اصول كافى، صدها حدیث در اهمیّت، نقش وآداب دعا، توجّه واصرار وذكر حاجت‏ها هنگام دعا ودعاى دسته جمعى وایمان به استجابت آن آمده است.
سؤال [559] : چرا گاهى دعاى ما مستجاب نمى‏شود؟
پاسخ: عدم استجابت دعاى ما به خاطر شرك یا جهل ماست. در تفسیر المیزان مى‏خوانیم كه خداوند در این آیه مى‏فرماید: «اجیب دعوة الداع اذا دعان» خودم اجابت مى‏كنم دعا كننده‏اى را كه فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خیر كند. پس اگر دعا مستجاب نشد، یا به جهت آن است كه ما از خداوند خیر نخواسته‏ایم، و در واقع براى ما شرّ بوده و یا اگر واقعاً خیر بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نكرده‏ایم و همراه با استمداد از غیر بوده است. و یا اینكه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد كه به فرموده روایات، در این صورت به جاى آن بلایى از ما دور مى‏شود ویا براى آینده ما یا نسل ما ذخیره مى‏شود ویا در آخرت جبران مى‏گردد.
در اصول كافى مى‏خوانیم: كسى كه غذاى حرام بخورد، یا امر به معروف ونهى از منكر نكند ویا از سر غفلت وبى‏اعتنایى دعا كند، دعایش مستجاب نمى‏گردد.
معناى دعا، ترك كسب وكار نیست، بلكه توكّل به خداوند همراه با تلاش است. لذا در حدیث مى‏خوانیم: دعاى بیكار مستجاب نمى‏شود.
شاید قرار گرفتن آیه‏ى دعا در میان آیات روزه به خاطر تناسب بیشترى است كه ماه خدا با دعا دارد.
سؤال: با اینكه كارهاى خداوند قانون‏مند و براساس عوامل و سنّت‏هاى ثابت است، پس دعا چه نقشى دارد؟
پاسخ: همانگونه كه انسان در سفر، حكم نماز و روزه‏اش غیر از انسان در وطن است، انسان دعا كننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستند و سنّت خداوند لطف به اوّلى است، نه دوّمى. آرى، دعا و گفتگو با خداوند، ظرفیّت انسان را براى دریافت الطاف الهى بیشتر مى‏كند. همانگونه كه توسل و زیارت اولیاى خدا، شرایط انسان را عوض مى‏كند. چنانكه اگر كودكى همراه پدر به مهمانى رود، دریافت محبّتش بیش از آن خواهد بود كه تنها برود. بنابراین دعا، زیارت و توسل، سبب تغییر شرایط است، نه برهم‏زدن سنّت‏هاى قطعى الهى.
درباره نزدیكى خدا به انسان، فیض كاشانى قدس سره مى‏گوید:
گفتم كه روى خوبت، از ما چرا نهان است‏ گفتا تو خود حجابى ورنه رخم عیان است
گفتم فراق تا كى، گفتا كه تا تو هستى‏ گفتم نفس همین است، گفتا سخن همان است

552) بقره، 116.
553) الرحمن، 29.
554) غافر، 14.
555) اعراف، 56 .
556) انبیاء، 90 .
557) اعراف، 55 .
558) مریم، 3 .
559) كافى، ج‏2، كتاب الدعا.
 
پيام ها  
 
1- دعا در هرجا ودر هر وقت كه باشد، مفید است. چون خداوند مى‏فرماید: من نزدیك هستم. «فانّى قریب» [560]
2- خداوند به ما نزدیك است، ولى ما چطور؟ اگر گاهى قهر او دامن ما رامى‏گیرد، به خاطر دورى ما از خداوند است كه در اثر گناهان مى‏باشد. «فانّى قریب»
3- استجابت خداوند دائمى است، نه موسمى. «اُجیب» نشانه‏ى دوام است.
4- با آنكه خدا همه چیز را مى‏داند،امّا دعا كردن وظیفه‏ى ماست. «فلیستجیبوا لى»
5 - دعا آنگاه به اجابت مى‏رسد كه همراه با ایمان باشد. «فلیؤمنوا بى»
6- دعا، وسیله‏ى رشد و هدایت است. «لعلّهم یرشدون»

560) آنچه از اوقات مخصوصه، یا اماكن مقدّسه براى‏دعا مطرح شده براى فضیلت است، نه انحصار به آن ایام و یا اختصاص به آن امكنه.

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 69 جمعه 1396/03/05 نظرات (0)
آيه  
 
شَهْرُ رَمَضَانَ اَلَّذِى أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدىً لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَتٍ مِنَ الْهُدَى‏ وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمْ الْشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيْضاً أَوْ عَلَى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى‏ مَا هَدَيكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ‏
 
ترجمه  
 
(روزه در) ماه رمضان، ماهى است كه قرآن در آن نازل شده است. (و قرآن كتابى است كه) هدایتگر مردم همراه با دلائل روشنِ هدایت و وسیله تشخیص حقّ از باطل است، پس هر كس از شما كه این ماه را دریابد، باید روزه بگیرد. و آنكس كه بیمار یا در سفر باشد، روزهاى دیگرى را به همان تعداد روزه بگیرد. خداوند براى شما آسانى مى‏خواهد و براى شما دشوارى نمى‏خواهد (این قضاى روزه) براى آن است كه شماره مقرّر روزها را تكمیل كنید وخدارا بر اینكه شما را هدایت كرده، به بزرگى یاد كنید، باشد كه شكرگزار گردید.
 
نکته ها  
 
«رمضان» از ماده «رَمض» به معناى سوزاندن است. البتّه سوزاندنى كه دود و خاكستر به همراه نداشته باشد. وجه تسمیه این ماه از آن روست كه در ماه رمضان، گناهان انسان سوزانده مى‏شود.
ماه رمضان، ماه نزول قرآن مى‏باشد و تنها ماهى است كه نامش در قرآن آمده و شب قدر نیز در این ماه است. در تفسیر برهان از پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله نقل شده است كه فرمودند: تمام كتاب‏هاى آسمانى، در ماه رمضان نازل شده‏اند. ماه رمضان، بهترین ماه خدا است. آن حضرت در جمعه آخر ماه شعبان، خطبه مفصلى در عظمت ماه رمضان ایراد كرده‏اند كه در بعضى از تفاسیر وكتب روایى آمده است. [549] همچنین در صحیفه سجادیه، امام سجاد علیه السلام در وداع ماه رمضان مناجات جان سوزى دارند.
اسلام دین آسان و بناى آن بر سهولت و عدم‏سخت‏گیرى است. هر كس مریض یا مسافر بود روزه نگیرد و قضاى آن را انجام دهد. اگر وضو گرفتن مشكل است، تیمّم را جایگزین مى‏كند. اگر ایستادن در نماز مشكل است، اجازه‏ى نشسته نماز خواندن را مى‏دهد. كه این قانون به نام «قاعده لاحرج» در فقه مشهور است.
رمضان ماه مهمانى خدا
در رمضان، مؤمنان با كارت «یا ایّها الّذین آمنوا كُتب علیكم الصّیام» به میهمانى خداوند دعوت شده‏اند، و این میهمانى ویژگى‏هایى دارد:
1- میزبان، خداوند است و میهمانان را شخصاً دعوت كرده است.
2- وسیله پذیرایى، شب قدر، نزول قرآن، فرود آمدن فرشتگان، استجابت دعا، لطافت روح، و دورى از دوزخ است.
3- زمان پذیرایى، ماه رمضان است كه به گفته‏ى روایات، اوّل آن رحمت، وسط آن مغفرت و آخر آن پاداش است.
4- چگونگى پذیرایى، شب قدر به گونه‏اى است كه در آن نیاز یك سال میهمانان تأمین مى‏شود و زمین با نزول فرشتگان در شب قدر مزیّن مى‏گردد.
5 - غذاى این ماه، غذاى روح است كه براى رشد معنوى لازم است، نه غذاى جسم. لطف غذاى این مهمانى، آیات قرآن است كه تلاوت یك آیه آن در ماه رمضان همچون تلاوت تمام قرآن در ماه‏هاى دیگر است.
این میهمانى هیچ سنخیّتى با میهمانى‏هاى دنیوى ندارد. خداوندِ عالِم و غنى و خالق و باقى و عزیز و جلیل، میزبان انسان‏هاى جاهل و فقیر و فانى و مخلوق و ذلیل مى‏شود و مى‏گوید: من دعایتان را مستجاب مى‏كنم و براى هر نفسى كه در ماه رمضان مى‏كشید، پاداش تسبیحى عطا مى‏كنم. [550]
آداب مهمانى
در وسائل الشیعه [551] براى اخلاق روزه‏دار در ضمن روایت مفصلى مى‏خوانیم: روزه‏دار، از دروغ، گناه، مجادله، حسادت، غیبت، مخالفت با حقّ، فحش و سرزنش و خشم، طعنه و ظلم و مردم آزارى، غفلت، معاشرت با فاسدان، سخن‏چینى و حرام‏خوارى، دورى كند و نسبت به نماز، صبر و صداقت و یاد قیامت توجّه خاصّ داشته باشد.
شرط حضور در این مهمانى، فقط تحمّل گرسنگى نیست. در حدیث آمده است: آن كس كه از اطاعت رهبران آسمانى، سرباز زند ویا در مسائل خانوادگى و شخصى با همسر خود بدرفتار و نامهربان باشد ویا از تأمین خواسته‏هاى مشروع او خوددارى كند و یا والدین از او ناراضى باشند، روزه او قبول نیست وشرایط این ضیافت را به جاى نیاورده است.
روزه گرچه فوائد ومنافع طبّى از قبیل دفع وبرطرف شدن مواد زاید بدن در اثر گرسنگى را دارد، امّا سحرخیزى ولطافت روح واستجابت دعا در ماه رمضان چیز دیگرى است ومحروم واقعى كسى است كه از این همه خیر وبركت محروم باشد.

549) بحار، ج‏96، ص‏356.
550) خطبه‏ى پیامبر صلى الله علیه وآله در جمعه آخر ماه شعبان.
551) وسائل، ج‏7، ص‏119.
 
پيام ها  
 
1- ارزش رمضان، به نزول قرآن است. ارزش انسان‏ها نیز مى‏تواند به مقدارى باشد كه قرآن در آنها نفوذ كرده باشد. «الّذى اُنزل فیه القرآن»
2- هدایت، داراى مراحلى است: یك مرحله‏ى عمومى است؛ «هدى للناس» و یك مرحله‏ى خاصّ است. «وبیّنات من الهدى»
3- وجوب روزه، بعد از یقین به حلول ماه رمضان است. «فمن شهد منكم فلیصمه»
4- قضاى روزه بر مریض و مسافر واجب است. «فعدة من ایام اُخر»
5 - روزه‏ى قضا، مشروط به زمان خاصّى نیست. «ایّام اُخر»
6- احكام خداوند بر اساس آسانى و مطابق طاقت انسان است. «یرید بكم الیسر»
7- عسر وحرج، واجبات را از دوش انسان برمى‏دارد. «لایرید بكم العسر»
8 - روزه‏ى قضا باید به تعداد روزهایى باشد كه عذر داشته است. «لتكملوا العدة»
9- هدایت و توفیق انجام عبادات، از طرف خداست. تكبیر، نشان بزرگداشت خدا و عدم توجّه به خود و دیگران است. «لتكبّروا اللَّه على ما هداكم»
10- روزه، زمینه‏ساز هدایت انسان و سپاسگزارى اوست. «لتكبّروا اللَّه على ما هداكم و لعلّكم تشكرون»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 63 پنجشنبه 1396/03/04 نظرات (0)
آيه  
 
أَيَّاماً مَعْدُودَ تٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَّرِيْضاً أَوْ عَلَى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
 
ترجمه  
 
چند روزى معدود (روزه بر شما مقرّر شده است)، ولى هر كس از شما بیمار یا در سفر باشد، پس (به همان) تعداد از روزهاى دیگر (را روزه بگیرد) و بر كسانى كه طاقت روزه ندارند (همچون بیماران مزمن و پیرمردان و پیرزنان)، لازم است كفّاره‏اى بدهند، مسكینى را اطعام كنند. و هر كس به میل خود بیشتر نیكى كند (وبیش از مقدار واجب، طعام بدهد)، براى او بهتر است، ولى اگر (آثار روزه را) بدانید، (مى‏فهمید كه) روزه گرفتن، برایتان بهتر است. (و هرگز به روزه‏خوارى معذوران، غبطه نمى‏خوردید.)
 
نکته ها  
 
یكى از معانى باب اِفعال در زبان عربى، سلب است. مثلاً كلمه «عُجْمه» به معناى گنگى است، وقتى به باب افعال مى‏رود و «اِعجام» مى‏شود، به معناى از بین بردن گنگى است. در این آیه نیز كلمه «یطیقونه» به معناى سلب طاقت و توان است.
تسلیم فرمان خدا بودن، ارزش است. اگر دستور روزه گرفتن داد، باید روزه گرفت و اگر حكم به افطار كرد، باید روزه را شكست.
در مجمع‏البیان آمده است: گروهى از اصحاب پیامبر حتّى در حال سفر روزه گرفته و مایل نبودند كه روزه خود را بشكنند. رسول اكرم صلى الله علیه وآله آنان را گناهكار خواندند. امام صادق علیه السلام فرمود: اگر كسى در سفر روزه بگیرد، من بر جنازه‏ى او نماز نمى‏گزارم.
در تفسیر قرطبى نیز آمده است كه رسول اكرم صلى الله علیه وآله در سفر از مدینه به مكّه در ماه رمضان، آب خواستند، آنگاه ظرف آب را بر سر دست گرفتند تا مردم ببینند و سپس از آب میل فرمودند.
به هر حال اگر مسافر یا مریضى روزه گرفت، روزه‏اش باطل و باید قضاى آنرا به جا آورد. [547] امام صادق علیه السلام فرمودند: حتّى اگر مادرى نسبت به شیر كودك یا جنین نگرانى داشت، باید روزه خود را افطار نماید و این نشانه‏ى رأفت خداوند است. [548]

547) تفسیر نورالثقلین، ج‏1، ص 164.
548) تفسیر برهان، ج‏1، ص‏182.
 
پيام ها  
 
1- اسلام براى هر فرد در هر شرایطى، قانون مناسب دارد. در این آیه، حكم مسافران، بیماران و سالمندان بیان شده است. «فمن كان منكم مریضاً او على سفر»
2- شرایط نباید فلسفه كلّى حكم و آثار و منافع آنرا تماماً از بین ببرد. اگر انسان مریض یا مسافر در شرایطى نمى‏تواند روزه بگیرد، باید در ایام دیگرى قضا كند تا از منافع روزه برخوردار شود. «فعدة من ایّام اُخر»
3- قصد سفر، به تنهایى مانع روزه نیست، در سفر بودن لازم است. «على سفر»
4- قضاى روزه، زمان خاصّى ندارد. «فعدة من ایام اُخر»
5 - توانایى، شرط تكلیف است. «على الّذین یطیقونه»
6- تغذیه‏ى فقرا، در متن احكام جاسازى شده است. «طعام مسكین»
7- عباداتى سبب رشد و قرب است كه با علاقه و رغبت باشد. «فمن تطوّع»
8 - دستورات الهى بگونه‏اى است كه حداقل را بر همه واجب كرده است و بیش از آن را به اختیار انسان مى‏گذارد. در این آیه سیر كردن یك گرسنه واجب، ولى بیش از آن به عنوان عمل مستحبّى در اختیار خود انسان است. «فمن تطوع خیراً فهم خیر له»
9- انجام دستورات خداوند، آثار خوبى دارد كه به خود انسان باز مى‏گردد نه خدا. «ان تصوموا خیر لكم»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 107 چهارشنبه 1396/03/03 نظرات (1)
آيه  
 
يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمْ الْصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى‏ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ‏
 
ترجمه  
 
اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! روزه بر شما مقرّر گردید، همانگونه كه بر كسانى كه پیش از شما بودند مقرّر شده بود، باشد كه پرهیزگار شوید.
 
نکته ها  
 
تقوى، به معناى خویشتن دارى از گناه است. بیشتر گناهان، از دو ریشه غضب و شهوت سرچشمه مى‏گیرند. و روزه، جلوى تندى‏هاى این دو غریزه را مى‏گیرد و لذا سبب كاهش فساد و افزایش تقواست. [538]
به نظر مفسّران و دانشمندان علوم قرآنى، آیاتى كه با خطاب «یا ایّها الّذین آمنوا» شروع شده‏اند، در مدینه نازل شده و جزء آیات مدنى مى‏باشند. فرمان روزه نیز همچون دستور جهاد و پرداخت زكات در سال دوّم هجرى صادر گردیده است.
آثار و بركات روزه
تقوى و خداترسى، در ظاهر و باطن، مهم‏ترین اثر روزه است. روزه، یگانه عبادت مخفى است. نماز، حج، جهاد، زكات و خمس را مردم مى‏بینند، امّا روزه دیدنى نیست. روزه، اراده انسان را تقویت مى‏كند. كسى كه یك ماه نان وآب وهمسر خود را كنار گذاشت، مى‏تواند نسبت به مال وناموس دیگران خود را كنترل كند. روزه، باعث تقویت عاطفه است. كسى كه یك ماه مزه‏ى گرسنگى را چشید، درد آشنا مى‏شود ورنج گرسنگان را احساس ودرك مى‏كند. رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمودند: روزه، نصف صبر است. [539] روزه‏ى مردمان عادّى، همان خوددارى از نان و آب و همسر است، امّا در روزه خواص علاوه بر اجتناب از مفطرات، اجتناب از گناهان نیز لازم است، و روزه‏ى خاصّ‏الخاص علاوه بر اجتناب از مفطرات و پرهیز از گناهان، خالى بودن دل از غیر خداست. [540] روزه، انسان را شبیه فرشتگان مى‏كند، فرشتگانى كه از خوردن و آشامیدن و شهوت دورند. [541]
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمودند: هركس ماه رمضان را براى خدا روزه بدارد، تمام گناهانش بخشیده مى‏شود. [542] چنانكه در حدیث قدسى نیز آمده است كه خداوند مى‏فرماید: «الصوم لى و اَنَا اَجزى به» روزه براى من است و من آن را پاداش مى‏دهم. [543]
اهمیّت روزه به قدرى است كه در روایات پاداش بسیارى از عبادات را همچون پاداش روزه دانسته‏اند. [544] هرچند كه روزه بر امّت‏هاى پیشین نیز واجب بوده، ولى روزه‏ى ماه رمضان، مخصوص انبیا بوده است و در امّت اسلامى، روزه رمضان بر همه واجب شده است. [545] از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل شده است كه فرمود: براى هر چیز زكاتى است و زكات بدنها، روزه است. [546]

538) كافى، ج‏2، ص‏18.
539) تفسیر المنار، ذیل آیه.
540) تفسیر روح‏البیان.
541) صاحب جواهر، نقل از آیةاللَّه جوادى.
542) و 4. تفسیر مراغى، ج‏2، ص‏69.
543)
544) كافى، ج‏2، ص‏100.
545) تفسیر نورالثقلین، ج‏1، ص‏136.
546) بحار، ج‏69، ص‏380 .
 
پيام ها  
 
1- خطابِ زیبا، گامى براى تأثیر گذارى پیام است. «یا ایّها الّذین آمنوا»
در حدیثى از تفسیر مجمع‏البیان مى‏خوانیم: لذّت خطاب «یا ایّها الّذین آمنوا» سختى روزه را آسان مى‏كند. اگر والدین بخواهند كه فرزندشان به سخنانشان گوش دهند، باید آنان را زیبا صدا زنند.
2- از شیوه‏هاى تبلیغ آن است كه دستورات مشكل، آسان جلوه داده شود. این آیه مى‏فرماید: فرمان روزه مختص شما مسلمانان نیست، در امّت‏هاى پیشین نیز این قانون بوده است. و عمل به دستورى كه براى همه امّت‏ها بوده، آسان‏تر از دستورى است كه تنها براى یك گروه باشد. «كما كُتب على الّذین من قبلكم»
3- قرآن، فلسفه بعضى احكام همچون روزه را بیان داشته است. زیرا اگر مردم نتیجه‏ى كارى را بدانند، در انجام آن نشاط بیشترى از خود نشان مى‏دهند. «لعلّكم تتّقون»
 

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 45 سه شنبه 1396/03/02 نظرات (0)
آيه  
 
فَمَنْ خَافَ مِنْ مُّوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ‏
 
ترجمه  
 
پس كسى كه از انحراف وصیّت كننده (و تمایل بى‏جاى او به بعض ورثه) یا از گناه او (به اینكه به كار خلافى وصیّت كند،) بترسد و میان آنها را اصلاح دهد، گناهى بر او نیست (و مشمول قانون مجازات تبدیل وصیّت نمى‏شود،) همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.
 
نکته ها  
 
صاحب تفسیر مجمع‏البیان كلمه‏ى «جنف» را به معناى تمایل به انحرافِ ناآگاهانه و كلمه‏ى «اثم» را به معناى گناه آگاهانه گرفته است.
آنچه در اسلام ممنوع شده، تغییر وتبدیل وصیّت‏هاى صحیح است، ولى اگر وصیّت سبب فتنه مى‏شود و یا خلاف موازین شرع بود، تغییر آن اشكال ندارد. چنانكه اگر وصیّت كننده بیش از یك سوم اموالش را وصیّت كند، مى‏توان آن مقدار را كم نمود، اگر سفارش به گناه كرد، مى‏توان وصیّت را تغییر داد، یا اگر عمل به وصیّت ایجاد فتنه وفساد مى‏كند، مى‏توان زیر نظر حاكم اسلامى در وصیّت تغییراتى داد. به هر حال در اسلام بن‏بست وجود ندارد وچون مسیر تمام اعمال رسیدن به تقواست، مى‏توان براساس تقوا تمام موارد ضد تقوا را اصلاح كرد.
 
پيام ها  
 
1- اصل اهمّ و مهمّ را باید مراعات كرد. احترام به وصیّت مهمّ است، ولى رفع فتنه و اصلاح امور مسلمین مهمّ‏تر است. «فمن خاف... فاصلح بینهم فلا اثم علیه»
2- تغییر وصیّت باید براساس فتنه‏زدایى واصلاح باشد. «فمن خاف... فاصلح»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 44 دوشنبه 1396/03/01 نظرات (0)
آيه  
 
فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ مَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَآ إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‏
 
ترجمه  
 
پس هركس كه آن (وصیّت را) بعد از شنیدن، تغییر دهد، گناهش تنها بر كسانى است كه آن را تغییر مى‏دهند، همانا خداوند شنوا و داناست.
 
نکته ها  
 
این آیه هم هشدارى است به كسانى كه در صدد تغییر و یا تبدیل وصیّت دیگران برمى‏آیند. اگر كسى بعد از شنیدن و باخبر شدن از موضوع وصیّت و موارد مصرف آن، دست به تغییر یا تبدیل آن بزند، گناه این تغییر و تبدیل به گردن همان كسى است كه این عمل ناشایست را مرتكب شده است، ولى وصیّت كننده به پاداش خود مى‏رسد. مثلاً اگر كسى وصیّت كند كه به صد فقیر كمك شود، ولى به جاى صد فقیر، اموال او را به دیگران دهند و آنان نیز خبر نداشته و مال را مصرف كنند، در این صورت وصیّت كننده كه از دنیا رفته، به پاداش كمك به فقرا مى‏رسد و گیرندگان بى‏خبر هم گنهكار نیستند، در این میان، گناه تنها به عهده‏ى كسى است كه وصیّت را تغییر داده است و باید بداند كه خداوند شنوا و آگاه است و كیفر این خیانت را در دنیا و آخرت به او خواهد داد.
در حدیث مى‏خوانیم: وصیّت را اگر چه به نفع یهودى یا نصرانى باشد، تغییر ندهید. [537]

537) تفسیر نورالثقلین، ج‏1، ص‏159.
 
پيام ها  
 
1- تغییر وصیّت از سوى دیگران، حرام است. «فمن بدّله... فانما اثمه»
2- حقّ مالكیّت، بعد از مرگ نیز محترم است و كسى حقّ تغییر وصیّت را ندارد. «فمن بدّله... فانّما اثمه»
3- گناه آگاهانه و مغرضانه، خطرناك‏تر است. «بعد ما سمعه»
4- در وصیّت كردن، باید شاهد گرفت. «بعد ما سمعه»
5 - وصیّت كنندگان، به پاداش مى‏رسند هرچند كسى وصیّت آنان را تغییر دهد. «اثمه على الّذین یبدّلونه»
6- ایمان به اینكه ما در محضر خدا هستیم، بهترین عامل تقوى و دورى از تغییر و تبدیل وصیّت مردم است. «فمن بدّله... ان اللَّه سمیع علیم»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 49 یکشنبه 1396/02/31 نظرات (0)
آيه  
 
كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوَلِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِينَ‏
 
ترجمه  
 
بر شما مقرّر شده كه چون یكى از شما را (نشانه‏هاى) مرگ فرا رسد، اگر مالى از خود به جاى گذارده، براى پدر ومادر ونزدیكان به طور شایسته وصیّت كند، این كار حقّ و شایسته پرهیزكاران است.
 
نکته ها  
 
بعضى‏ها فكر مى‏كنند وصیّت كردن، زمینه‏ى زود مردن است، در حالى كه یك نوع دوراندیشى است واینكه مى‏فرماید: هنگام مرگ وصیّت كنید. چون آن لحظه، آخرین فرصت است وگرنه مى‏تواند سالها قبل از فرا رسیدن مرگ، وصیّت كند.
بعضى وصیّت كردن را واجب دانسته‏اند، امّا از جمله‏ى «حقّاً على المتّقین» استفاده مى‏شود كه این عمل مستحبّ است وگرنه مى‏فرمود: «حقّاً على المؤمنین»
در آیه‏ى شریفه به جاى كلمه «مال» از كلمه «خیر» استفاده شده تا روشن شود كه مال و ثروت، مایه‏ى خیر و نیكى است و آنچه در اسلام مورد انتقاد قرار گرفته، مال حرام یا علاقه‏ى زیاد به مال یا ترجیح دادن مال بر كمالات فردى و نیازهاى اجتماعى و یا استثمار مردم براى تحصیل آن است.
وصیّت باید بر اساس «معروف» یعنى عقل‏پسند باشد، نه از روى كینه و انتقام و یا مهرورزى‏هاى بى‏جا و بى‏رویه. چون از ارث، تنها بعضى از بستگان بهره‏مند مى‏شوند آن هم به مقدار معیّن، لذا اسلام سفارش مى‏كند اگر در میان فامیل كسانى هستند كه از ارث محرومند و یا سهم ارث آنان اندك است با وصیّت، در مورد توسعه‏ى سهمیّه آنان اقدام نماید، ولى اگر كسى در این وصیّت رعایت عدالت نكند و یا ظلمى را روا دارد، گناه كبیره انجام داده است. [532]
در لابلاى متون روائى آمده است: شخصى با داشتن كودكانى صغیر، تمام اموال خود را در راه خدا بخشید. چون پیامبر صلى الله علیه وآله متوجّه شدند، پرسیدند با این مرده چه كردید؟ گفتند: او را دفن كردیم. فرمود: اگر قبلاً به من خبر داده بودید، اجازه نمى‏دادم او را در قبرستان مسلمانان دفن كنید، چرا كه او با داشتن این همه فرزند، براى آنان هیچ مالى نگذاشته و همه را در راه خدا داده است. [533]
وصیّت، كار دقیقى است كه اگر خداى ناكرده با بى‏توجّهى انجام شود و بعداً عامل فتنه و ناراحتى‏هایى گردد، تمام كارهاى خیر محو مى‏شود. از پیامبر صلى الله علیه وآله روایت شده است كه فرمودند: گاهى انسان شصت سال عبادت مى‏كند، ولى چون وصیّت نامه‏ى خود را عادلانه تنظیم نمى‏كند، به دوزخ مى‏رود. [534]
وصیّت، نشانه‏ى آن است كه مالكیّت انسان حتّى بعد از مرگ در مورد قسمتى از دارایى‏هایش ادامه دارد.
مقدار وصیّت، یك سوم مال است و اگر شخصى در مورد بیش از این مقدار وصیّت كند، اجازه‏ى وارثان شرط است. براى اینكه یاد بگیریم چگونه وصیّت كنیم، بهتر است وصیّت نامه‏هاى اولیاى خدا، شهدا و علما را بخوانیم.
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: هركس ابتدا به عهده بگیرد كه وصیّت شخصى را انجام دهد، ولى سپس بدون عذر آنرا رها كند، هیچ عملى از او قبول نمى‏شود وتمام فرشتگانِ میان آسمان و زمین او را لعنت مى‏كنند و دائماً در غضب خداوند است ودر برابر هر كلمه‏ى »یا ربّ« كه مى‏گوید، یك لعنت بر او نثار مى‏شود و پاداش تمام كارهاى قبلى او به پاى وصیّت كننده ثبت مى‏گردد. [535]
آثار و بركات وصیّت
1- وصیّت، نشانه‏ى دقّت و اهل حساب بودن است.
2- وصیّت، نشانه‏ى احترام به حقوق دیگران است.
3- وصیّت، انجام امور خیرى است كه از آن غفلت شده و تداوم عمل صالح، پس از مرگ است.
4- وصیّت، راهى براى پركردن خلأهاى اقتصادى و تعدیل ثروت است.
رسول اكرم صلى الله علیه وآله فرموده‏اند: هركس با وصیّت از دنیا برود، گویا شهید مرده است [536]
وصیّت براى والدین وبستگان، عامل تجدید محبّت ویك نوع قدرشناسى است. لذا در آغاز آیه وصیّت، والدین مطرح شده‏اند تا علاوه بر سهم ارث، وصیّت به نوعى تنظیم شود كه نفعش به آنان نیز برسد كه این خود از مصادیق احسان است.
اقسام وصیّت
1- واجب: مثل وصیّت به حقّ اللّه، حقّ‏الناس، قضاى نماز و عبادات دیگر، پرداخت حقوق واجبه مانند خمس، زكات، دیون، بدهكارى‏هاى مردم.
2- مستحبّ: مثل وصیّت به امور خیریّه.
3- مباح: مثل وصیّت فرزندان به نوع شغل، حرفه، لباس، طعام.
4- مكروه: مثل وصیّت به مقبره سازى.
5 - حرام: مثل وصیّت به ایجاد مراكز فساد، انتشار كتب ضالّه.

532) سفینةالبحار، واژه »وصى«.
533) سفینةالبحار، واژه »وصى«.
534) نهج‏الفصاحة، جمله‏626.
535) تفسیر اطیب‏البیان.
536) وسائل، ج‏13، ص‏352.
 
پيام ها  
 
1- گرچه با مرگ، انسان از دنیا مى‏رود، امّا پرونده‏ى عمل او با كارهایى نظیر وصیّت باز مى‏ماند. «اذا حضر احدكم الموت.... الوصیة»
2- مال و ثروت، اگر در راه درست مصرف شود خیر است. «ان ترك خیر الوصیّة»
3- در وصیّت باید علاوه بر ارث، براى والدین و نزدیكان سهمى قرار داد. «الوصیّة للوالدین و الاقربین»
4- وصیّت باید بر اساس عرف پسندیده‏ى جامعه باشد. «الوصیّة... بالمعروف»
5 - ترك وصیّت، نوعى بى‏تقوایى نسبت به حقوق دیگران است. «الوصیّة... حقّاً على المتّقین»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 49 شنبه 1396/02/30 نظرات (0)
 
آيه  
 
وَلَكُمْ فِى الْقِصَاصِ حَيَوةٌ يَأُوْلِى الْأَلْبَبِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ‏
 
ترجمه  
 
اى صاحبان خرد! براى شما در قصاص، حیات (و زندگى نهفته) است. باشد كه شما تقوى پیشه كنید.
 
نکته ها  
 
گویا آیه در مقام پاسخ به یك سرى ایرادهایى است كه به حكم قصاص، به خصوص از سوى روشنفكر نمایان مطرح مى‏شود. قرآن مى‏فرماید: حكم قصاص براى جامعه انسانى تأمین كننده‏ى حیات و زندگى است. قصاص یك برخورد و انتقام شخصى نیست، بلكه تأمین كننده امنیّت اجتماعى است. در جامعه‏اى كه متجاوز قصاص نشود، عدالت و امنیّت از بین مى‏رود و آن جامعه گویا حیاتى ندارد و مرده است. چنانكه در پزشكى و كشاورزى و دامدارى، لازمه حیات و سلامت انسان، گیاه و حیوان، از بین بردن میكروب‏ها و آفات است.
اگر به بهانه اینكه قاتل هیجان روانى پیدا كرده، بگوییم او رها شود، هیچ ضمانتى نیست كه در دیگر جنایت‏ها این بهانه مطرح نشود، چون تمام جنایتكاران در حال سلامت و آرامش روحى و فكرى دست به جنایت نمى‏زنند. با این حساب تمام خلافكاران باید آزاد باشند و جامعه سالم نیز تبدیل به جنگل شود كه هركس بر اثر هیجان و دگرگونى‏هاى روحى و روانى، هركارى را بتواند انجام دهد. گمان نشود كه دنیاى امروز، دنیاى عاطفه و نوع دوستى است و قانون قصاص، قانونى خشن و ناسازگار با فرهنگ حقوق بشر دنیاست. اسلام در كنار حكم قصاص، اجازه عفو و اخذ خون‏بها داده تا به مصلحت اقدام شود.
توجیهاتى از قبیل اینكه از مجرمان و قاتلان در زندان با كار اجبارى به نفع پیشرفت اقتصادى بهره‏گیرى مى‏كنیم، قابل قبول نیست. چون این برنامه‏ها، تضمین كننده امنیّت عمومى نیستند. اصل، مقام انسانیّت و جامعه عدالت پرور است، نه دنیاى پرخطر همراه با تولید بیشتر، آن هم به دست جنایتكاران و قاتلان!
از آنجا كه قانون قصاص، ضامن عدالت و امنیّت و رمز حیات جامعه است، در پایان آیه مى‏فرماید: «لعلّكم تتقون» یعنى اجراى این قانون، موجب خوددارى از بروز قتل‏هاى دیگر است.
حیات، داراى انواعى است:
1- حیات طبیعى. مثل زنده شدن زمین در بهار و بعد از باران. «یحیى الارض» [527]
2- حیات معنوى. مثل دعوت پیامبر كه عامل زنده شدن مردم است. «دعاكم لما یحییكم» [528]
3- حیات برزخى كه شهدا دارند. «لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل اللّه اموات بل احیاء» [529]
4- حیات اخروى كه براى همه است. «یمیتكم ثم یحییكم» [530]
5 - حیات اجتماعى در سایه امنیّت و عدالت. نظیر همین آیه «لكم فى القصاص حیاة»

527) روم، 50.
528) انفال، 24.
529) بقره، 154.
530) بقره، 28.
 
پيام ها  
 
1- اجراى عدالت، تضمین كننده حیات جامعه است. «لكم فى القصاص حیاة»
2- تعادل میان رأفت و خشونت، لازم است. خدایى كه رحمن و رحیم است، قصاص را رمز حیات مى‏داند. «لكم فى القصاص حیاة»
3- حذف عنصر خطرناك، یك اصل عقلانى است. «یا اولى الالباب»
4- زود قضاوت نكنید. ممكن است در برخورد سطحى، قصاص را خوب ندانید ولى با خرد واندیشه درمى‏یابید كه قصاص رمز حیات است. «یا اولى‏الالباب»
5 - تقوا و دورى از گناه، فلسفه احكام دین است. چه احكام عبادى و چه قضایى. «لعلّك [531] م تتقون»
6- قصاص، سبب بازدارى مردم از تكرار قتل است. «لعلكم تتقون»

531) در بیان فلسفه روزه نیز مى‏فرماید: »لعلكم تتّقون« بقره، 183.

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 57 جمعه 1396/02/29 نظرات (0)
آيه  
 
يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمْ الْقِصَاصُ فِى الْقَتْلَى‏ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثى‏ بِالْأُنْثى‏ فَمَنْ عُفِىَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَىْ‏ءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَآءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَنٍ ذَ لِكَ تَخْفِيفٌ مِّنْ رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى‏ بَعْدَ ذَ لِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ‏
 
ترجمه  
 
اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! (قانون) قصاص در مورد كشتگان، بر شما (چنین) مقرّر گردیده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر كسى از ناحیه برادر (دینى) خود (یعنى صاحب خون و ولىّ مقتول) مورد عفو قرار گیرد. (یا قصاص او به خون‏بهاتبدیل شود) باید شیوه‏اى پسندیده پیش گیرد و به نیكى (دیه را به ولى مقتول) بپردازد، این حكم تخفیف و رحمتى است از ناحیه پروردگارتان، پس براى كسى كه بعد از این (از حكم خدا) تجاوز كند، عذاب درناكى دارد.
 
نکته ها  
 
«قصاص» از ریشه «قصّ» به معناى پیگیرى است. لذا به داستان دنباله‏دار و پى در پى «قصّه» مى‏گویند. پیگیرى قتل تا مجازات قاتل را «قصاص» گویند.
در هر اجتماعى گاه و بیگاه قتلى صورت مى‏گیرد، یك دین جامع و كامل همانند اسلام، در قبال چنین حوادثى باید طرح و برنامه‏ى عادلانه و منطقى ارائه دهد كه بتواند جلوى ازدیاد وتكرار چنین حوادث وهمچنین جلوى انتقام‏هاى نابجا و احیاناً سوءاستفاده‏ها را بگیرد، تا قاتلان، جسور نشوند وخون مظلوم به هدر نرود.
در جاهلیّت قبل از اسلام، گاه به خاطر كشته شدن یك نفر، قبیله‏اى به خاك و خون كشیده مى‏شد و جنگ‏هاى طولانى به راه مى‏افتاد. اسلام با طرحى كه در این آیه مطرح شده، هم حفاظت خون مردم و هم رضایت طرفین و رعایت حدود و اندازه را در نظر گرفته است. البتّه قانون قصاص، حكم الهى نیست كه قابل عفو و اغماض نباشد، بلكه حقّى است براى صاحبان خون كه مى‏توانند با گرفتن دیه و یا بدون آن، از حقّ خود صرف‏نظر كنند.
سؤال: چرا در قانون قصاص، جنسیّت مطرح است؟ اگر قاتل مرد و مقتول زن باشد، مرد را قصاص نمى‏كنند؟
پاسخ: قتل زن و مرد، از نظر الهى و انسانى و كیفر اخروى یكسان است، لكن در كیفر دنیوى فرق دارد و این به خاطر آن است كه معمولا مرد نان‏آور خانه و قتل او سبب ضربه اقتصادى به خانواده است و قانون براساس نوع است، نه موارد نادر كه ممكن است زنى نان‏آور باشد.
 
پيام ها  
 
1- براى تحقّق احكام دینى، حكومت دینى لازم است. اجراى قانون قصاص بدون قدرت و حكومت، امكان ندارد. «یا ایّها الّذین آمنوا...»
2- در قانون قصاص، اصول تساوى و عدالت مورد توجّه است. «الحُرّ بالحُرّ و العبد بالعبد و الاُنثى بالاُنثى...»
3- قاطعیّت و عطوفت در كنار هم لازم است. «فمن عفى له من اخیه» گویا اولیاى مقتول، برادر قاتل هستند و قاتل، از مرز اسلام و اخوت بیرون نمى‏رود.
4- حقوق اسلامى، آمیخته با اخلاق اسلامى است. «كتب علیكم القصاص... فمن عفى»
5 - اسلام، نه مانند یهود تنها راه را قصاص مى‏داند و نه همچون مسیحیّت بهترین راه را عفو مى‏شناسد، بلكه راههاى مختلفى مثل قصاص، خون‏بها و عفو را مطرح مى‏كند. «كتب علیكم القصاص... فمن عفى»
6- جواز عفو قاتل و تبدیل قصاص به گرفتن خون‏بها، براى تربیت شماست. «تخفیف من ربّكم»
7- تجاوز از حدود الهى و سوءاستفاده از آن ممنوع است. «فمن اعتدى‏ علیه... فله عذاب الیم»
8 - اگر در قانونى تخفیف قرار دادید، جلو سوء استفاده‏ها را بگیرید. «ذلك تخفیف... فمن اعتدى»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 177 پنجشنبه 1396/02/28 نظرات (0)
آيه  
 
لَيْسَ الْبِرُّ أَنْ تُوَّلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْأَخِرِ وَالْمَلَئِكَةِ وَالْكِتَبِ وَالْنَّبِيِّينَ وَ ءَاتَى الْمَالَ عَلَى‏ حُبِّهِ ذَوِى الْقُرْبَى‏ وَالْيَتَمى‏ وَالْمَسَكِينَ وَ ابْنَ الْسَّبِيلِ وَالْسَّآئِلِينَ وَفِى الْرِّقَابِ وَأَقَامَ الْصَّلَو ةَ وَ ءَاتَى الْزَّكَو ةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَهَدُواْ وَالْصَّبِرِينَ فِى الْبَأْسَآءِ وَالضَّرَّآءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ‏
 
ترجمه  
 
نیكى (تنها) این نیست كه (به هنگام نماز) روى خود را به سوى مشرق یا مغرب بگردانید، بلكه نیكوكار كسى است كه به خدا و روز قیامت و فرشتگان و كتاب آسمانى و پیامبران ایمان آورده و مال (خود) را با علاقه‏اى كه به آن دارد به خویشاوندان و یتیمان و بیچارگان و در راه‏ماندگان و سائلان و در (راه آزادى) بردگان بدهد، و نماز را برپاى دارد و زكات را بپردازد، و آنان كه چون پیمان بندند، به عهد خود وفا كنند و آنان كه در (برابر) سختى‏ها، محرومیّت‏ها، بیمارى‏ها و در میدان جنگ، استقامت به خرج مى‏دهند، اینها كسانى هستند كه راست گفتند (و گفتار و رفتار و اعتقادشان هماهنگ است) و اینان همان پرهیزكارانند.
 
نکته ها  
 
كلمه «برّ» به معناى نیكى است، ولى به هركس كه خیلى نیكوكار باشد، مى‏گویند او «برّ» است. یعنى وجودش یكپارچه نیكى است.
«بأساء» از «بؤس» به معناى فقر و سختى است كه از خارج به انسان تحمیل مى‏شود. «ضرّاء»، درد وبیمارى است كه از درون به انسان فشار مى‏آورد.و «حین البأس» زمان جنگ و جهاد است.
بعد از ماجراى تغییر قبله كه در آیه‏ى 144 خواندیم، سخنِ روز، پیرامون قبله و تغییر آن بود كه این آیه مى‏فرماید: چرا به جاى محتواى دین كه ایمان به خدا و قیامت وانجام كارهاى نیك است، به سراغ بحث‏هاى جدلى رفته‏اید.
این آیه جامع‏ترین آیه قرآن است. زیرا اصول مهم اعتقادى، عملى و اخلاقى در آن مطرح گردیده است. در تفسیر المیزان از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل شده است كه فرمودند: هر كس به این آیه عمل كند، ایمانش كامل است.
این آیه پانزده صفت نیك را در سه بخشِ ایمان، عمل و اخلاق بیان نموده است. در بخش ایمان، به مسئله ایمان به خدا، فرشتگان، انبیا، قیامت و كتب آسمانى اشاره شده و در بخش عمل، به مسائل عبادى مانند نماز و اقتصادى مانند زكات و اجتماعى مانند آزاد نمودن بردگان و نظامى مانند صبر در جبهه و جنگ، و روحى وروانى مثل صبر در برابر مشكلات، اشاره گردیده است. و در بخش اخلاقى به وفاى به عهد و دل كندن از مادّیات و ترحّم به فقرا اشاره شده است.
ایمان به خدا، سبب خضوع در برابر حقّ و عدم تسلیم در برابر طاغوت‏هاست. ایمان به قیامت، موجب وسعت دید و بلندى همّت مى‏گردد. ایمان به وجود ملائكه، نشانه‏ى ایمان به تشكیلات ماوراى طبیعت است. ایمان به انبیا، ایمان به وحى و جریان هدایت در طول تاریخ است و دلیل بر اینكه انسان در این جهان رها و بى‏برنامه نبوده است. انفاق، بیانگر تعاون و نوع دوستى، و نماز، پیوند مستقیم با خدا، و زكات برنامه‏ریزى براى حل مشكل محرومان، و وفاى به عهد موجب تحكیم ارتباطات، و صبر عامل آبدیده شدن انسان‏هاست. [515]
جمله «آتى المال على حبّه» را سه نوع معنا نموده‏اند:
الف: پرداخت مال به دیگران با وجود علاقه‏اى كه به آن هست.
ب: پرداخت مال بر اساس حبّ خداوند.
ج: پرداخت مال بر اساس علاقه‏اى كه به فقیر است.
صبر، مادر همه كمالات است وقرآن راه رسیدن به بهشت را صبر مى‏داند؛«اولئك یجزون الغُرفة بما صبروا» [516] به آنان جایگاه بلند داده مى‏شود، به پاس بردبارى كه كردند. چنانكه فرشتگان به بهشتیان مى‏گویند: «سلامٌ علیكم بما صبرتم» [517] درود بر شما كه پایدارى كردید. همچنین درباره رهبران الهى مى‏فرماید: «جعلنامنهم‏ائمّةیهدون‏بامرنا لمّا صبروا» [518] آنان را بخاطر صبرشان، پیشوایانى قرار دادیم كه به امر ما هدایت مى‏نمودند.
مشابه این آیه، در روایات نیز براى معرفى معارف دینى چنین آمده است:
* «لیس العاقل من یعرف الخیر من الشرّ و لكن العاقل من یعرف خیر الشّرین» [519] عاقل آن نیست كه خیر را از شرّ بشناسد، عاقل آن است كه میان دو شرّ، خیرش را برگزیند.
* «لیس العلم بكثرة التعلّم انّما هو نور یقذفه اللّه فى قلب من یرید» [520] دانش، به آموختن بسیار حاصل نمى‏شود. دانش واقعى، نورى الهى است كه به دلها مى‏تابد.
* «لیس البرّ فى حُسن الزّى و لكن فى السكینة و الوقار» [521] بزرگى، در ظاهرِ آراسته نیست، بلكه در آرامش و وقار است.
* «لیس السخى... الذى ینفق ماله فى غیر حقّه و لكنه الّذى یؤدّى الى اللّه ما فرض علیه» [522]سخاوتمند كسى نیست كه در هرجا و لو بى‏جا انفاق كند، بلكه كسى است كه در هرجا خشنودى خداست انفاق كند.
* «لیس العبادة كثرة الصیام و الصلاة و انّما العبادة كثرة التفكّر فى امر اللّه» [523] عبادت به نماز و روزه بسیار نیست، به تفكّر درباره خدا و آثار اوست.
* «اشدّ من یَتم الیتیم یتیمٌ انقطع عن امامه» [524] آنكه از سرپرستى پیشواى حقّ محروم گشته، یتیم‏تر از كسى است كه پدر و مادرش را از دست داده است.
براى رسیدن به كمالِ تقوا، انفاقِ واجب و غیر واجب، هر دو لازم است. بعضى از مردم به مستمندان كمك مى‏كنند، ولى حقوق واجب خود را نمى‏پردازند و برخى دیگر با پرداخت خمس و زكات، نسبت به فقرا و محرومان بى‏تفاوت مى‏شوند. این آیه، مؤمن واقعى را كسى مى‏داند كه هم حقوق واجب را بپردازد و هم انفاق مستحبّ را انجام دهد.
به همین دلیل در روایات مى‏خوانیم: در اموال ثروتمندان، غیر از زكات نیز حقّى براى محرومان است. [525] و كسى كه سیر بخوابد در حالى كه همسایه او گرسنه باشد ایمان به خدا و قیامت ندارد. [526]

515) تفسیر مراغى، ذیل آیه.
516) فرقان، 75.
517) رعد، 24.
518) سجده، 24.
519) بحار، ج‏78، ص‏6.
520) بحار، ج‏1، ص‏225.
521) بحار، ج‏1، ص‏106.
522) بحار، ج‏71، ص‏352.
523) بحار، ج‏71، ص 325.
524) بحار، ج 108، ص‏171.
525) تفسیر قرطبى.
526) كافى، ج‏2، ص 665.
 
پيام ها  
 
1- به جاى محتواى دین، به سراغ ظاهر نرویم و از اهداف اصلى باز نمانیم. «لیس البرّ... ولكن البرّ»
2- یكى از وظایف انبیا وكتب آسمانى، تغییر فرهنگ مردم است. «لیس البرّ... و لكن البر»
3- شناخت مفاهیم، مهم نیست عمل به آن مهم است. كلمه «برّ» به مفهوم نیكى است، ولى دانستن آن مهمّ نیست، كسى كه این مفهوم را محقّق مى‏سازد ارزش دارد. «لكن البرّ من آمن»
4- ایمان، مقدّم بر عمل است. «من آمن باللَّه... آتى المال»
5 - ایمان به همه انبیا و ملائكه لازم است. «آمن باللَّه... والملائكة والكتاب والنبیّین»
6- ارتباط با خدا در كنار ارتباط با مردم و تعاون اجتماعى در حوادث و گرفتارى‏ها مطرح است. «آمن باللَّه و الیوم الاخر... وآتى المال على حبه»
7- تمام كارهاى نیك در سایه ایمان به خدا شكل مى‏گیرد. «آمن باللّه... آتى المال»
8 - هدف اسلام از انفاق، تنها سیر كردن گرسنگان نیست، بلكه دل كندن صاحب مال از مال نیز هست. «على حبّه»
9- نیكوكاران، مال و دارایى خود را با رغبت و علاقه در راه خدا انفاق مى‏كنند. «آتى المال على حبّه»
10- با دست خود به فقرا و یتیمان و بستگان انفاق كنید. «آتى المال على حبّه»
11- در انفاق، بستگان نیازمند بر سایر گروه‏هاى مستمند، اولویّت دارند. «ذوى القربى و الیتامى...»
12- سائل را ردّ نكنید، گرچه فقیر، مسكین، در راه مانده و فامیل نباشد. كلمه‏ى «السائلین» به صورت مستقل مطرح شده است. «والمساكین و... السائلین»
13- ایمان ونماز و زكات، بدون شركت در جهاد كامل نمى‏شود. «وحین البأس... اولئك الّذین صدقوا»
14- مدّعیان ایمان بسیارند، ولى مؤمنان واقعى كه به تمام محتواى دین عمل كنند، گروهى اندك هستند. «اولئك الّذین صدقوا»
15- نشانه‏ى صداقت، عمل به وظایف دینى وتعهّدات اجتماعى است. «اولئك الّذین صدقوا»
16- متّقى كسى است كه عملش، عقایدش را تأیید كند. «آتى المال... اولئك الّذین صدقوا اولئك هم المتقون»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 44 چهارشنبه 1396/02/27 نظرات (0)
 
آيه  
 
ذَ لِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتَبَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِى الْكِتَبِ لَفِى شِقَاقٍ بَعِيدٍ
 
ترجمه  
 
آن (عذاب) به جهت آن است كه خداوند كتاب (آسمانى) را به حقّ نازل كرده است و البتّه كسانى كه در كتاب (خدا با كتمان و تحریف) اختلاف (ایجاد) كردند، همواره در ستیزه‏اى عمیق هستند.
 
نکته ها  
 
این همه تهدید و وعده‏ى عذاب كه براى كتمان كنندگان حقایق دینى بیان شد، از آن جهت است كه خداوند كتاب آسمانى را چنان روشن و واضح و همراه با دلایل و استدلال نازل كرده است كه جاى هیچ گونه شبهه و ابهام براى كسى باقى نماند، امّا با این حال گروهى از مردم براى حفظ منافع شخصى خود، دست به توجیه و تحریف زده و در فهم كتاب آسمانى اختلاف به وجود مى‏آورند تا به اصطلاح آب را گل آلود نموده و از آن ماهى بگیرند. خداوند در وصف اینان مى‏فرماید: این گروه در شقاق و جدایى بسر مى‏برند.
یكى از راههاى كتمان حقیقت، ایجاد اختلاف است. در سه آیه‏ى گذشته، تمام تهدیدات متوجّه كتمان كنندگان بود. در این آیه به جاى اینكه بفرماید: كتمان كنندگان در شقاقند، فرمود: اختلاف كنندگان در كتاب، در شقاقند. این نشان دهنده‏ى آن است كه كتمان كنندگان، همان اختلاف كنندگان هستند. زیرا در محیط آلوده به اختلاف است كه مى‏توان مردم را سردرگم و حقایق را پنهان كرد.
 
پيام ها  
 
1- منشأ اختلافات دینى و مذهبى، دانشمندان هستند، نه كتب آسمانى. «نزل الكتاب بالحقّ... اختلفوا فى الكتاب»
2- كتمان حقایق، موجب شقاق وشكاف و جدایى وپراكندگى است. «شقاق بعید»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 50 سه شنبه 1396/02/26 نظرات (0)
آيه  
 
أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَواْ الْضَّلَلَةَ بِالْهُدَى‏ وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَآ أَصْبَرَهُمْ عَلَى‏ النَّارِ
 
ترجمه  
 
آنها (كتمان كنندگان حقّ) كسانى هستند كه گمراهى را به بهاى از دست دادن هدایت و عذاب را به جاى آمرزش خریدند. پس به راستى چقدر در برابر عذاب خداوند تحمّل دارند؟
 
نکته ها  
 
براى گناه كتمان، هشت تهدید پى در پى آمده است؛ پنج تهدید در آیه قبل، دو تهدید در این آیه و یك تهدید در آیه بعد. شاید در مورد هیچ گناه دیگر این همه تهدید پشت سر هم نیامده باشد.
انگیزه‏هاى كتمان حقیقت، زیاد است. از آن جمله مى‏توان به غرور، تعصّب نابجاى دینى، حفظ موقعیّت، ضعف نفس، عدم شهامت، تنگ نظرى، سفارش بیگانگان، حفظ مقام و مال اشاره كرد.
توبه‏ى گناه كتمان، تنها استغفار و گریه نیست، بلكه بیان حقایق است. البتّه در مواردى كه جان كسى در خطر است و یا فساد و خطرى مطرح است، كتمان مانعى ندارد. مانند كتمان گناهان خود یا مردم، براى جلوگیرى از رواج بدى‏ها.
 
پيام ها  
 
1- كتمان حقایق، از گناهان ویژه‏ى دانشمندان است. «اولئك الّذین»
2- در بیان كتب آسمانى، هدایت و مغفرت الهى است و در كتمان آنها ضلالت و عذاب. «اشتروا الضلالة بالهدى و العذاب بالمغفرة»
3- دین فروشى و كتمان حقیقت، سخت‏ترین كیفرها را بدنبال دارد. جمله‏ى «فما اصبرهم على النار» در قرآن تنها در مورد این گروه بكار رفته است.

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 54 دوشنبه 1396/02/25 نظرات (0)
آيه  
 
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَآ أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَبِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُوْلَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ إِلَّا الْنَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَمَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ‏
 
ترجمه  
 
كسانى كه آنچه را خداوند از كتاب نازل كرده، كتمان مى‏كنند و بدان بهایى اندك مى‏ستانند، آنها جز آتش در شكم‏هاى خود فرو نمى‏برند، و خداوند روز قیامت با آنها سخن نمى‏گوید و پاكشان نمى‏كند و براى آنها عذاب دردناكى است.
 
نکته ها  
 
دانشمندانِ یهود و نصارى تا قبل از آمدن پیامبر اسلام، به مردم وعده‏ى آمدن آن حضرت را مى‏دادند و نشانه‏هایى را كه در تورات و انجیل آمده بود براى مردم مى‏گفتند، ولى همین كه پیامبر اسلام مبعوث شد و آنها اقرار به رسالت آن حضرت را مساوى با از دست دادن مقام، مال و... خود دیدند، حقیقت را كتمان نمودند، تا چند روزى بیشتر در مسند خود بمانند و تحفه و هدایایى بخورند، ولى این بهاى اندكى است كه در برابر گناه بزرگ خود دریافت مى‏دارند و این درآمدها نیز چیزى جز آتش نیست كه مى‏خورند. همچنان كه در آیه‏اى دیگر، از خوردن اموال یتیمان به خوردن آتش تعبیر شده است. [514]
خداوند در روز قیامت با این كتمان كنندگان، سخنى از روى محبّت نخواهد گفت، با آنكه در آن روز، مؤمنان با خدا هم سخن خواهند شد. البتّه این گفتگو یا از راه ایجاد موج در فضا و یا از طریق الهام و با زبان دل است و همه خوبان در آن روز كلیم‏اللّه مى‏شوند.
در آیه قبل، به دنبال تحریم گوشت خوك و مردار، سخنى از مغفرت آمده است، ولى در این آیه كه سخن از تحریم كتمان حقّ و گناهان مربوط به مسائل فكرى و فرهنگى است، لحن آیه بسیار تندتر شده و سخنى از مغفرت نیامده است. بگذریم كه در آیه بعد این تهدیدات شدیدتر مى‏شود.
كتمان حقیقت، تنها درباره رسالت پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله نبوده است. كسانى كه درباره جانشین واقعى پیامبر نیز كتمان حقیقت كنند، دچار این عقوبت خواهند شد. آنانكه ماجراى غدیر خم را در كتب تفسیر و تاریخ خود محو و مسیر آیات را تحریف و توجیه مى‏كنند و مردم را به جاى امام معصوم به سراغ دیگران مى‏فرستند، دچار كتمان حقیقت شده‏اند.

514) نساء، 10.
 
پيام ها  
 
1- دنیاگرایى، بزرگترین خطر براى علما و دانشمندان است. «یكتمون، یشترون»
2- دین فروشى، به هر قیمتى كه باشد خسارت است، زیرا حقایق و معارف كتب آسمانى ارزشمندتر از همه منافع است. «ثمناً قلیلاً»
3- خوردنى‏هاى حرام، به صورت آتش تجسّم مى‏یابند. «ما یأكلون... الاّ النار»
4- اشیا داراى یك وجهه باطنى و ملكوتى هستند كه در قیامت به آن شكل تجسّم مى‏یابند. «فى بطونهم الاّ النّار»
5 - كیفر، باید متناسب با جرم باشد. آنانكه در دنیا راه شنیدن كلام خدا را بر مردم بسته‏اند، در قیامت از لذّت استماع كلام خدا محروم مى‏شوند. «لا یكلّمهم اللَّه»
6- عذاب‏هاى قیامت، هم جسمى وهم روحى است. «لایكلّمهم اللَّه»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 48 یکشنبه 1396/02/24 نظرات (0)
آيه  
 
إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطَّرَ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ‏
 
ترجمه  
 
همانا خداوند مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه (هنگام ذبح) نام غیر خدا بر آن برده شده، حرام كرده است، (ولى) آن كس كه ناچار شد (به خوردن اینها) در صورتى كه زیاده طلبى نكند و از حدّ احتیاج نگذراند، گناهى بر او نیست، همانا خداوند بخشنده و مهربان است.
 
نکته ها  
 
به دنبال آیه‏ى قبل كه فرمود: از پیش خود، حلال‏هاى خدا را بر خود حرام نكنید، خداوند تنها مردار و خون و گوشت خوك و هر حیوانى كه مانند زمان جاهلیّت نام غیر خدا هنگام ذبح بر او برده شود، حرام كرده است.
امام صادق علیه السلام فرمود: گوشت مردار، سبب ضعف بدن و قطع نسل و مرگ ناگهانى مى‏شود و خوردن خون، سبب سنگدلى و قساوت قلب مى‏گردد. [510]
طبق نظریه‏هاى بهداشتى، گوشت خوك عامل دو نوع كرم كدو و تریشین است. و حتّى در بعضى از كشورها، مصرف گوشت خوك ممنوع شمرده شده و انجیل مسیح نیز گناهكاران را به خوك تشبیه كرده است.
كسى كه براى حفظ جان خود هیچ غذایى نداشته باشد، مى‏تواند به خاطر اضطرار از غذاى حرام استفاده كند، مشروط بر اینكه از روى سركشى و نافرمانى و ستمگرى نباشد. یعنى فقط به همان مقدارى مصرف كند كه خود را از مرگ برهاند، نه اینكه خواهان لذّت باشد. این اجازه به خاطر لطف و مهربانى خداوند است. امام صادق علیه السلام فرمود: اگر انسان عمداً در حال اضطرار از خوردنى‏هاى ممنوع نخورد و بمیرد، كافر مرده است. [511]
با توجّه به اینكه خوردنى‏هاى حرام، بیش از چهار موردى است كه در آیه مطرح شده است، پس كلمه «انّما» به معناى حصر عقلى نیست، بلكه در مقابل تحریم‏هاى جاهلیّت است.
قاعده اضطرار، اختصاص به خوردنى‏ها ندارد و در هر مسئله‏اى پیش آید، قانون را تخفیف مى‏دهد. از امام صادق علیه السلام سؤال كردند كه پزشك به مریضى دستور استراحت و خوابیدن داده است، نماز را چه كند؟ امام این آیه را تلاوت نموده و فرمودند: نماز را خوابیده بخواند. [512]
احكام اسلام، براساس مصالح است. در آیه قبل، خوردن بخاطر طیّب بودن آنها مباح بود و در این آیه چیزهایى كه از طیّبات نیستند، حرام مى‏شود.
تحریم‏هاى الهى، تنها به جهت مسائل طبى وبهداشتى نیست، مثل تحریم گوشت مردار وخون، بلكه گاهى دلیل حرمت، مسائل اعتقادى، فكرى وتربیتى است. نظیر تحریم گوشت حیوانى كه نام غیر خدا بر آن برده شده كه به خاطر شرك‏زدایى است. چنانكه گاهى ما از غذاى شخصى دورى مى‏كنیم، به خاطر عدم رعایت بهداشت توسط او، ولى گاهى دورى ما از روى اعراض یا اعتراض و برائت از اوست.

510) وسائل، ج‏16، ص‏310.
511) تفسیر نورالثقلین، ج‏1، ص‏130.
512) تفسیر نورالثقلین، ج‏1، ص‏145.
 
پيام ها  
 
1- اسلام به مسئله غذا و تغذیه، توجّه كامل داشته و بارها در مورد غذاهاى مضرّ و حرام هشدار داده است. [513] «انّما حرّم علیكم المیتة...»
2- تحریم‏ها، تنها به دست خداست نه دیگران. «انّما حرّم علیكم»
3- توجّه به خداوند و بردن نام او، در ذبح حیوانات لازم است. تا هیچ كار ما خارج از مدار توحید نباشد و با مظاهر شرك و بت‏پرستى مبارزه كنیم. «وما اهلّ به لغیر اللَّه»
4- اضطرارى حكم را تغییر مى‏دهد كه به انسان تحمیل شده باشد، نه آنكه انسان خود را مضطرّ كند. كلمه «اُضطُرّ» مجهول آمده است، نه معلوم. «فمن اضطرّ»
5 - اسلام، دین جامعى است كه در هیچ مرحله بن‏بست ندارد. هر تكلیفى به هنگام اضطرار، قابل رفع است. «فمن اضطُرّ... فلا اثم علیه»
6- قانون‏گزاران باید شرایط ویژه را به هنگام وضع قانون در نظر بگیرند. «فمن اضطرّ... فلا اِثم علیه»
7- از شرایط اضطرارى، سوء استفاده نكنید. «فمن اضطُرّ غیرباغ ولا عاد»

513) تحریم گوشت خوك و مردار و خون، چهار بار در قرآن تكرار شده است: آیه مورد بحث و سوره‏هاى مائده، 3 و انعام، 145 و نحل، 115.
 

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 49 شنبه 1396/02/23 نظرات (0)
آيه  
 
يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُلُواْ مِنْ طَيِّبَتِ مَا رَزَقْنَكُمْ وَاشْكُرُواْ لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ‏
 
ترجمه  
 
اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! از نعمت‏هاى پاكیزه‏اى كه به شما روزى داده‏ایم بخورید و شكر خدارا به جاى آورید. اگر فقط او را پرستش مى‏كنید.
 
نکته ها  
 
از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل شده است كه خداوند مى‏فرماید: من مردم را خلق مى‏كنم، امّا آنان غیر مرا مى‏پرستند. من به آنان روزى مى‏دهم، امّا آنان شكر دیگرى را مى‏نمایند. [507]
قرآن، هرگاه بنا دارد انسان را از كارى منع كند، ابتدا راههاى مباح آنرا مطرح كرده و سپس موارد نهى را بیان مى‏كند. چون مى‏خواهد در آیات بعد، مردم را از یك سرى خوردنى، منع و نهى كند، در این آیه راههاى حلال را بازگو نموده است.
شكر مراحلى دارد. گاهى با زبان است و گاهى با عمل. شكر واقعى آن است كه نعمت‏ها در راهى مصرف شود كه خداوند مقرر نموده است.
هدف اصلى از آفرینش نعمت‏هاى طبیعى، مؤمنان هستند. در سه آیه قبل فرمود: اى مردم! از آنچه در زمین است بخورید. در این آیه مى‏فرماید: اى مؤمنان! از نعمت‏هاى دلپسندى كه براى شما روزى كرده‏ام بخورید. شاید در این اختلاف تعبیر، رمزى باشد و آن اینكه هدف اصلى، رزق‏رسانى به مؤمنان است، ولى دیگر مردم هم در كنار آنها بهره‏مى‏برند. همانگونه كه هدف اصلىِ باغبان از آبیارى، رشد گلها ودرختانِ میوه است، گرچه علف‏هاى هرز وتیغها نیز به نوایى مى‏رسند.
از هركس توقّع خاصّى است. از مردم عادّى، توقّع آن است كه پس از خوردن، دنبال گناه و وسوسه‏هاى شیطان و فساد نروند؛ «یا ایّها النّاس كلوا... ولا تَتّبعوا خُطوات الشّیطان» [508] ولى از اهل ایمان این توقّع است كه پس از خوردن، به دنبال عمل صالح و شكرگزارى باشند. «یا ایّها الّذین آمنوا كلوا... واشكروا» و «یا ایّها الرّسل كلوا... واعملوا صالحاً» [509]

507) تفسیر صافى.
508) بقره، 168.
509) مؤمنون، 51.
 
پيام ها  
 
1- خودسازى و زهد و تقوى، منافاتى با بهره‏گیرى از طیّبات ندارد. «یا ایّها الّذین آمنوا كلوا من طیبات»
2- در مكتب اسلام، مادّیات مقدّمه‏ى معنویات است. «كلوا، واشكروا، تعبدون»
3- اسلام در تغذیه، به بهداشت توجّه دارد. «طیّبات ما رزقناكم»
4- قبل از تأمین زندگى مردم ومحبّت به آنان، توقّعى نداشته باشید. «كلوا... واشكروا»
5 - شكر، نشانه‏ى خداپرستى و توحید ناب است. اگر انسان رزق را نتیجه فكر اقتصادى، تلاش، مدیریّت، سرمایه و اعتبارات خود بداند، براى خداوند سهمى قایل نخواهد بود تا او را شكر كند. «واشكروا للّه ان كنتم ایّاه تعبدون»
6- شكر، نمونه روشن عبادت است. «واشكروا للّه... تعبدون»
7- شكر خداوند، واجب است. «كلوا... واشكروا لِلّه»
8 - خداپرست، آنچه را خدا حلال شمرده، از پیش خود حرام نمى‏كند. «كلوا... ان كنتم ایّاه تعبدون»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 42 جمعه 1396/02/22 نظرات (0)
آيه  
 
وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُواْ كَمَثَلِ الَّذِى يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَآءً وَ نِدَآءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لَّا يَعْقِلُونَ‏
 
ترجمه  
 
و مَثل كافران، چنان است كه كسى به حیوانى كه جز صدایى (از نزدیك) ویا ندایى (از دور) نمى‏شنود بانگ زند، اینان كران، لالان و كورانند و از اینروست كه نمى‏اندیشند.
 
نکته ها  
 
«دعا» به معناى خواندن از نزدیك و «نداء» براى خواندن از راه دور است.
در این آیه دو تشبیه است: یكى تشبیه دعوت كننده‏ى حقّ، به چوپان. و دیگرى تشبیه كافران، به حیواناتى كه از كلام چوپان چیزى جز فریاد نمى‏فهمند. یعنى اى پیامبر! مثال تو در دعوت این قومِ بى‏ایمان به سوى حقّ و شكستن سدهاى تقلید كوركورانه، همچون كسى است كه گوسفندان و حیوانات را براى نجات از خطر صدا مى‏زند و آنها این پیام را درك نمى‏كنند. زیرا چشم و گوش دل آنها بسته شده و در واقع كرو لال و نابینا هستند.
 
پيام ها  
 
1- ارزش چشم و گوش و زبان، به آن است كه مقدّمه‏ى تعقّل باشد، و گرنه حیوانات نیز چشم و گوش دارند. «صم بكم عمى فهم لایعقلون»
2- راه شناخت، پرسیدن، گوش كردن و دیدن همراه با تفكّر است. «صم بكم عمى فهم لایعقلون»
3- اشخاص بى‏تفاوت در برابر دعوت حقّ، پنج صفت تحقیرآمیز دارند:
مثل حیوانند، كورند، كرند، لالند و بى‏عقلند. «مثل الّذین كفروا... فهم لایعقلون»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 55 پنجشنبه 1396/02/21 نظرات (0)
آيه  
 
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُواْ مَآ أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَآ أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ ءَابَآءَنآ أَوَلَوْ كَانَ ءَابَآؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلَا يَهْتَدُونَ‏
 
ترجمه  
 
وهنگامى كه به آنها (مشركان) گفته شود: آنچه را خدا نازل كرده است پیروى كنید، گویند: بلكه ما از آنچه پدرانِ خود را بر آن یافتیم پیروى مى‏نماییم. آیا (از آنان پیروى مى‏كنند) هرچند پدرانشان چیزى نمى‏فهمیدند و هدایت نیافته بودند؟
 
نکته ها  
 
آیه قبل به ما هشدار داد كه از پیروى گامها و فرمان‏هاى شیطان، دورى كنیم. این آیه یكى از مصادیق راه شیطان را كه تقلید كوركورانه است بیان مى‏كند.
پیروى و اطاعت عقلانى مانعى ندارد، مورد انتقاد قرآن، تقلید از كسانى است كه نه خود داراى تعقّل بوده‏اند و نه هدایت انبیا را پذیرفته‏اند.
هدایت الهى، در هر عصر و زمانى وجود دارد. از اینكه قرآن مى‏فرماید: نیاكان آنان هدایت پذیر نبودند، استفاده مى‏شود كه هدایت الهى در هر زمانى بوده، ولى آنها نمى‏پذیرفتند. حضرت على علیه السلام در نهج‏البلاغه مى‏فرماید: «بلى لاتخلوا الارض من قائم للّه ظاهراً او خائفاً» [506] زمین از رهبر آسمانى هرگز خالى نیست، خواه آشكارا و خواه مخفیانه مردم را به راه خدا دعوت مى‏نماید.

506) نهج‏البلاغه، قصارالحكم 147.
 
پيام ها  
 
1- ارتجاع و عقب گرد، ممنوع است. پیروى از سنّت و راه نیاكان، اگر همراه با استدلال و تعقّل نباشد، قابل پذیرش نمى‏باشد. «الفینا علیه ابائنا»
2- تعصّباتِ نژادى وقبیله‏اى، از زمینه‏هاى نپذیرفتن حقّ است. «بل‏نتّبع... ابائنا»
3- آداب و عقاید نیاكان، در آیندگان اثر گذار است. «ما الفینا علیه ابائنا»
4- راه حقّ، با عقل و وحى به دست مى‏آید. «لایعقلون شیئاً و لایهتدون»
5 - انتقال تجربه و دانش ارزش است، ولى انتقال خرافات از نسل گذشته به نسل آینده، ضد ارزش مى‏باشد. «اباؤهم لایعقلون»
6- عقل، ما را به پیروى از وحى، رهبرى مى‏كند. «اتّبعوا ما انزلنا... او لوكان اباؤهم لا یعقلون»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 48 چهارشنبه 1396/02/20 نظرات (0)
آيه  
 
إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشَآءِ وَ أَنْ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ مَا لَاتَعْلَمُونَ‏
 
ترجمه  
 
همانا (شیطان)، شما را فقط به بدى و زشتى فرمان مى‏دهد و اینكه بر خداوند چیزهایى بگویید كه به آن آگاه نیستید.
 
نکته ها  
 
در تفسیر روح‏البیان آمده است كه شیطان در وسوسه‏ى خود، مراحلى را طى مى‏كند: ابتدا به كفر دعوت مى‏نماید. اگر موفق نشد، به بدعت، اگر موفق نشد، به گناهان كبیره، اگر موفق نشد به گناهان صغیره، اگر موفق نشد، به كارهاى مباح به جاى عبادات و اگر باز هم موفق نشد، به عباداتى دعوت مى‏كند كه پایین‏تر است، تا شخص از مرحله بالاتر باز بماند.
فرمان شیطان، همان وسوسه‏هاى اوست. نه آنكه از انسان سلب اختیار كند تا انسان مجبور به گناه شود.
تاثیر فرمان شیطان، نشان ضعف ماست. هرگاه انسان ضعیف شد، وسوسه‏هاى شیطان را همچون فرمان مولا مى‏پذیرد؛ «انمّا سلطانه على الّذین یتولّونه» [504]وگرنه اولیاى خدا، در مرحله‏اى هستند كه شیطان به آنان نفوذ ندارد. «انّ عبادى لیس لك علیهم سلطان» [505]

504) نحل، 100.
505) حجر، 42.
 
پيام ها  
 
1- نشانه‏ى دشمنى شیطان، وسوسه براى انجام فحشا و افترا به خداوند است. «عدوّ مبین انّما یأمركم»
2- شیطان، هم دستور به گناه مى‏دهد، هم راه توجیه آنرا نشان مى‏دهد. فرمان به سوء و فحشا، همان دستور به گناه و فرمان افترا بستن به خدا، دستور به توجیه گناه است. «یأمركم... وان تقولوا»
3- اظهار نظر در باره احكام دین و فتوى دادن بدون علم، حرام است. «ان تقولوا على اللَّه ما لا تعلمون»
4- حتّى در مقام تردید و شك، نباید چیزى را به خداوند نسبت داد، تا چه رسد به مواردى كه بدانیم آن حرف و سخن از خدا نیست. بنابراین باید در تفسیر قرآن و بیان احكام دقّت كرد. «وان تقولوا على اللَّه ما لاتعلمون»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 67 سه شنبه 1396/02/19 نظرات (0)
آيه  
 
يَأَيُّهَا الْنَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِى الْأَرْضِ حَلالاً طَيِّباً وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَ تِ الْشَّيْطَنِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ‏
 
ترجمه  
 
اى مردم! از آنچه در زمین، حلال و پاكیزه است بخورید و از گام‏هاى (وسوسه انگیز) شیطان، پیروى نكنید. براستى كه او دشمن آشكار شماست.
 
نکته ها  
 
اسلام، همواره مردم را به بهره‏بردن از نعمت‏هاى پاك وحلالِ خداوند، سفارش نموده و با هرگونه رهبانیّت و زهد بى‏جا مبارزه مى‏نماید. لذا هم خوردنى‏هاى ناسالم را از شیطان مى‏داند؛ «انّما الخمر... رجس من عمل الشّیطان» [500] و هم نخوردن نابجا را گام شیطان مى‏داند؛ «كلوا... و لا تتّبعوا خطوات الشیطان» زیرا در برخى از نقل‏هاى تاریخى آمده است كه بعضى از طوائف عرب، قسمتى از زراعت و حیوانات را بدون دلیل برخود حرام كرده بودند و گاهى نیز این تحریم‏ها را به خداوند نسبت مى‏دادند. آیه نازل شد تا رفع ابهام شود.
اسلام، به زندگى مادّى انسان توجّه كامل دارد و در رأس آنها نیازهاى غذایى است كه در این مورد، دهها آیه و صدها حدیث آمده است. یكى از وظایف انبیا نیز بیان خوردنى‏ها و آشامیدنى‏هاى حلال وحرام براى مردم است.
معمولاً قرآن در كنار اجازه مصرف، شرطى را بیان كرده است. مثلاً در اینجا مى‏فرماید: «كلوا... حلالاً طیباً» همچنین مى‏فرماید: «كلوا و اشربوا... و لا تعثوا فى الارض مفسدین» [501] بخورید و بیاشامید... ولى در زمین فساد نكنید. در آیه دیگر مى‏فرماید: «كلوا واشربوا ولاتسرفوا» [502] بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نكنید. و در جاى دیگر مى‏فرماید: «كلوا و اطعموا» [503] بخورید و اطعام كنید.
در تفسیر برهان از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه شخصى به نام طارق، تصمیم گرفته بود تا از همسرش جدا شده و زندگى راهبانه‏اى داشته باشد. حضرت فرمود: «انّ هذا من خطوات الشیطان» این از گام‏هاى شیطان است.

500) مائده، 90.
501) بقره، 60.
502) اعراف، 31.
503) حج، 28.
 
پيام ها  
 
1- شرط اساسى در مصرف، دو چیز است: حلال بودن، پاكیزه و دل‏پسند بودن. «كلوا حلالاً طیّباً»
2- اسلام با بعضى ریاضت‏ها مخالف است. «كلوا»
3- بهره‏گیرى از محرّمات و چیزهاى پلید و ناپاك، پیروى كردن از شیطان است. «كلوا... حلالا طیباً ولا تتبعوا خطوات الشیطان»
4- نیازهاى طبیعى بشر، زمینه‏اى براى انحراف و تسلّط شیطان است. باید ضمن تأمین نیاز، به لغزش‏هاى آن توجّه داشت. «كلوا... ولاتتبعوا خطوات...»
5 - شیطان، انسان را قدم به قدم منحرف مى‏كند. باید از همان قدم اوّل مواظبت كرد. «خطوات الشیطان»
6- شیطان براى انحراف مردم، از راههاى گوناگونى وارد مى‏شود. «خطوات»
7- وادار نمودن مردم به استفاده از حرام‏ها و بازداشتن آنان از نعمت‏هاى حلال، نمودى از دشمنى آشكار شیطان است. «كلوا... حلالا طیباً... انّه لكم عدو مبین»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 42 دوشنبه 1396/02/18 نظرات (0)
آيه  
 
وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوُاْ مِنَّا كَذَ لِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَلَهُمْ حَسَرَ تٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَرِجِينَ مِنَ‏النَّارِ
 
ترجمه  
 
و (در آن موقع) پیروان گویند: اى كاش بار دیگرى براى ما بود (كه به دنیا برمى‏گشتیم) تا از این پیشوایان بیزارى جوئیم، همانگونه كه آنها (امروز) از ما بیزارى جستند. بدینسان خداوند اعمال آنها را كه مایه حسرت آنهاست، به آنها نشان مى‏دهد و هرگز از آتش دوزخ، بیرون آمدنى نیستند.
 
نکته ها  
 
به فرموده روایات، در قیامت صحنه‏ها و مواقف متعدّدى است. در برخى از آنها مُهر سكوت بر لب‏ها زده مى‏شود وتنها با نگاه‏هاى پرحسرت به یكدیگر نگریسته و گریه مى‏كنند. در بعضى موارد، از همدیگر استمداد كرده و در صحنه‏اى نسبت به هم ناله و نفرین مى‏كنند. در این آیه مى‏خوانیم كه پیروان كفر نیز از حمایت‏ها و عشق ورزى‏هاى خود نسبت به رهبرانشان به شدّت پشیمان مى‏شوند، ولى دیگر كار از كار گذشته و تنها حسرتى است كه در دل دارند و با زبان مى‏گویند: اگر ما باردیگر برگردیم، هرگز دنباله‏رو آنها نخواهیم بود. كسانى كه اینقدر بى‏وفا هستند كه از ما در این روز تبرّى مى‏جویند، ما هم اگر به دنیا برگردیم، از آنان تبرّى خواهیم جست. آنها حسرت مى‏خورند، ولى مگر از حسرت، كارى ساخته است.
در آیات متعدّد، كلمه «خلود» در مورد عذاب بكار رفته است. بعضى «خلود» را مدّت طولانى معنا مى‏كنند، ولى از جمله‏ى «و ماهم بخارجین من النّار» در این آیه استفاده مى‏شود كه «خلود» به معناى ابدیّت است، نه مدّت طولانى.
در روایات، نمونه‏هایى از حسرت گنهكاران در قیامت به چشم مى‏خورد كه از جمله: كسانى هستند كه اموال زیادى را براى وارثان خود مى‏گذارند و خود در زمان حیات، كار خیرى نمى‏كنند. آنان در آن روز مشاهده مى‏كنند كه اگر وارث از ارث او كار خوبى انجام داده، در نامه وارث ثبت شده و اگر كار بدى كرده، شریكِ جرم وارث قرار گرفته است. [498] نمونه دیگر اهل حسرت، آنانكه عبادات بسیار دارند، ولى رهبرى و ولایت علىّ‏بن‏ابى‏طالب علیهما السلام را نپذیرفته‏اند. [499]
انسان، داراى اختیار است. اگر چنین نبود، پشیمانى و حسرت و تصمیم مجدّد در او راه نداشت. پشیمانى و حسرت، نشانه‏ى آن است كه مى‏توانستیم كار دیگرى انجام دهیم. و تصمیم مجدّد، رمز آن است كه انسان مى‏تواند با اراده و اختیار، هر راهى را كه صلاح بداند، انتخاب كند.

498) تفسیر نورالثقلین، ج‏1، ص‏151.
499) بحار، ج‏27، ص 184.
 
پيام ها  
 
1- طاغوت‏ها را رها كنیم. تا آنان ما را در قیامت رها نكرده‏اند، آنها را در دنیا رها كنیم. «فنتبرّأ منهم»
2- در قیامت، چشم انسان حقیقت بین شده و بر كارهاى خود، حسرت مى‏خورد. «یریهم اللّه اعمالهم حسرات»
3- آرزوى برگشت هست، ولى برگشتى نیست. «لو أنّ لنا كرّة... وماهم بخارجین»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 44 یکشنبه 1396/02/17 نظرات (0)
آيه  
 
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُواْ مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ وَرَأَوُاْ الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ‏
 
ترجمه  
 
در آن هنگام كه عذاب را مشاهده كنند و پیوند میانشان بریده (و دستشان از همه چیز قطع) گردد، پیشوایان (كفر)، از پیروان خود بیزارى جویند.
 
نکته ها  
 
به هوش باشیم كه رهبرمان كیست و محبّت و عشق چه كسى را در دل داریم؟ بدانیم طاغوت‏ها و غیر خدا، ما را براى خودشان مى‏خواهند تا با قدرت و ارادت ما، به هوسها و آرزوهاى خود در دنیا برسند، ولى در قیامت همه را رها و از ما اظهار تنفّر و انزجار خواهند نمود.
 
پيام ها  
 
1- هر عشق وعلاقه، كه مایه‏اى از عقل وفطرت نداشته باشد، دیر یا زود به سردى گرائیده و یا به دشمنى كشیده مى‏شود. «یحبّونهم كحبّ اللّه... تبرّء الّذین اتّبعوا»
2- محبّت، زمینه‏ى تبعیّت است. «یحبونهم... اتبعوا»
3- آینده‏نگرى لازمه‏ى عقل است. به كسى عشق و محبّت بورزیم كه قدرت داشته باشد و در روز خطر، ما را حمایت كند. «اذ تبرّء الّذین اتّبعوا»
4- معیار اصالت یا بى‏اصل بودن علاقه‏ها و محبّت‏ها، دیدن عذاب در روزهاى خطرناك است. «رأوا العذاب»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 50 شنبه 1396/02/16 نظرات (0)
آيه  
 
وَمِنَ الْنَّاسِ مَنْ يَتَّخِذَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ‏
 
ترجمه  
 
و بعضى از مردم كسانى هستند كه معبودهایى غیر از خداوند براى خود برمى‏گزینند و آنها را همچون دوست داشتن خدا، دوست مى‏دارند. امّا آنان كه ایمان دارند، عشقشان به خدا (از عشق مشركان به معبودهاشان) شدیدتر است و آنها كه (با پرستش بت به خود) ستم كردند، هنگامى كه عذاب خدا را مشاهده كنند، خواهند دانست كه تمام نیروها، تنها به دست خداست و او داراى عذاب شدید است.
 
نکته ها  
 
امام باقر علیه السلام مى‏فرماید: مراد از »دون اللَّه« و »انداد« در این آیه، بت‏ها نیستند، بلكه مراد پیشوایان ستمكار و گمراهند كه مردم آنان را همچون خداوند دوست دارند. [497] از جهت ادبى نیز كلمه «هم» در «یحبّونهم»، براى انسان بكار مى‏رود، نه اشیاء.
ریشه‏ى محبّت، كمال دوستى وجمال دوستى است. مؤمنان تمام كمالات و جمال‏ها را در خداوند مى‏بینند، لذا بیشترین عشق را به او ابراز مى‏دارند. عشق و محبّت مؤمنین، بر اساس شایستگى ولیاقت معشوق است وهرگز به سردى و خاموشى نمى‏گراید. امّا عشق مشركان، براساس خیال وجهل وتقلید وهوس‏هاى بیهوده است.

497) كافى، ج‏1، ص 374.
 
پيام ها  
 
1- پرستش و محبّت غیر خدا، ممنوع است. «یتّخذ من دون اللَّه انداداً یحبّونهم»
2- احساسات باید در رابطه با اعتقادات باشد. «الّذین آمنوا اشدّ حُبّاً للّه»
3- برخى از مردم تا وقتى پرده‏ها كنار نرود و قیامت را مشاهده نكنند، به پوچى و بیهودگى راه و فكر خویش پى نمى‏برند. «ولو یرى الّذین»
4- قدرت در جذب نیرو مؤثر است. «انّ القوّة للّه جمیعاً» پس جذب غیر او نشوید.

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 141 جمعه 1396/02/15 نظرات (0)
آيه  
 
وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَ حِدٌ لَا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الْرَّحِيمُ
إِنَّ فِى خَلْقِ الْسَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَ الْفُلْكِ الّتِى تَجْرِى فِى الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ الْنَّاسَ وَمَآ أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْسَّمآءِ مِنْ مَّآءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَآبَّةٍ وَتَصْرِيفِ الْرِّيَحِ وَالْسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ الْسَّمَآءِ وَ الْأَرْضِ لَأَيَتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ‏
 
ترجمه  
 
و معبود شما خدایى یگانه است، جز او معبودى نیست، بخشنده‏ى مهربان است.
همانا در آفرینش آسمان‏ها و زمین و در پى یكدیگر آمدن شب و روز و كشتى‏هایى كه براى سودرسانى به مردم در دریا در حركتند و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده و با آن زمین مرده را زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایى كه میان آسمان و زمین معلّقند، براى مردمى كه مى‏اندیشند، نشانه‏هایى گویاست.
 
نکته ها  
 

هماهنگى میان عناصر طبیعت و اجزاى هستى و قوانین حاكم بر آنها، همه نشان‏دهنده‏ى حاكمیّت وقدرت واراده‏ى خداى یگانه است. آفرینش آسمان‏ها و توسعه‏ى دائمى آنها [489] كه دست انسان تاكنون فقط به قسمتى از اوّلین آسمان رسیده، و استحكام [490] و طبقات هفتگانه [491] و نظام حاكم [492] و تناسبات و ارتباطات میان هریك و بى‏ستون بودن [493] و حفاظت آنها [494] و حركات ستارگان در مدارهاى خود و فاصله هریك از آنها، همه نشانه‏هاى قدرت خداوند یكتاى حكیم است.
سعدى مى‏گوید:
آفرینش، همه تدبیر خداوند دل است‏ دل ندارد، كه ندارد به خداوند اقرار
كوه و دریا و درختان، همه در تسبیحند نه همه مستمعى، فهم كند این اسرار
عقل، حیران شود از خوشه زرین عنب‏ فهم، عاجز شود از حبّه یاقوت انار
پاك وبى‏عیب، خدایى كه به تقدیر عزیز ماه وخورشید، مسخّر كند ولیل ونهار
كلمه «ریاح» جمع «ریح» به معناى باد است، ولى در قرآن هر جا كلمه «ریح» آمده همراه قهر و عذاب است، مانند: «ریح صرصر» [495] ولى هرجا كلمه «ریاح» آمده است، همراه باران و لطف الهى است. در حدیث مى‏خوانیم: هرگاه بادى مى‏وزید پیامبر صلى الله علیه وآله مى‏فرمود: «الّلهم اجعلها ریاحاً و لا تجعلها ریحاً» خداوندا! این باد را ریاحِ رحمت قرار ده، نه ریحِ عذاب. [496]

489) و انّا لموسعون« ذاریات، 47.
490) سبعاًشداداً« نبأ، 12.
491) سبع سموات طباقاً« ملك، 3.
492) اوحى فى كلّ سماء امرها« فصّلت، 12.
493) بغیر عمد ترونها« رعد، 2.
494) سقفاً محفوظاً« انبیا، 32.
495) الحاقه، 6.
496) تفسیر صفوةالتفاسیر، ج‏1، ص‏113.
 
پيام ها  
 

1- شناخت طبیعت، یكى از راههاى خداشناسى است كه شناخت او، قدرت، حكمت و یكتایى او را در بر دارد. «الهكم اله واحد... فى خلق السموات... لایات»
2- خداوند، نظیر و شبیه ندارد و مركب از اجزا نیست. «اله واحد»
3- هم طبیعت و هم صنعتِ دست ساختِ انسان، از اوست. «خلق السموات و الارض... والفلك»
4- هر موجودى در جهان هستى، آیه‏اى از آیات كتاب خداوند در طبیعت است. «لایات»
برگ درختانِ سبز، در نظر هوشیار هر ورقش دفترى است، معرفت كردگار
5 - تنها خردمندان از نگاه در هستى، درس خداشناسى مى‏گیرند. «ان فى خلق السموات... لایات لقوم یعقلون»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 69 پنجشنبه 1396/02/14 نظرات (0)
آيه  
 
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلَئِكَةِ وَالْنَّاسِ أَجْمَعِينَ‏
خَلِدينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ‏
 
ترجمه  
 
همانا كسانى كه كافر شدند و در حال كفر از دنیا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگى بر آنها خواهد بود.
(آنان براى) همیشه در آن (لعنت و دورى از رحمت پروردگار) باقى مى‏مانند، نه از عذابِ آنان كاسته مى‏شود و نه مهلت داده مى‏شوند.
 
نکته ها  
 

در آیه‏ى قبل بیان شد كه اگر كتمان كنندگان، توبه كرده و حقایق را بیان نمایند، مورد لطف الهى قرار مى‏گیرند. در این آیه مى‏فرماید: امّا اگر كفّار توبه نكرده و در حال كفر بمیرند، باز همان لعنت خداوند و فرشتگان و تمام مردم گریبان‏گیر آنان خواهد بود.
سؤال: در آیه، لعنت همه‏ى مردم بر كفّار مطرح شده است، ولى ناگفته پیداست كه بعضى از مردم، خودشان كافر یا دوست كافرند، پس لعنت همه مردم در آیه به چه معنا مى‏باشد؟
پاسخ: لعنت، در دنیا و آخرت مطرح است. كسانى كه در دنیا دوست كفّار یا خود كافرند، در آخرت لعنت خواهند شد. «كلّما دخلت امّة لعنتْ اُختها» [486]
یكى از درخواست‏ها و دعاهاى اولیاى خدا، مسلمان مردن است. حضرت یوسف از خداوند مى‏خواهد كه مسلمان بمیرد: «تَوفّنى مُسلِماً» [487] حضرت ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود سفارش مى‏كنند كه «فلاتموتنّ الاّ وانتم مسلمون» [488] نمیرید مگر اینكه مسلمان یعنى تسلیم پروردگار باشید.

486) اعراف، 38.
487) یوسف، 101.
488) بقره، 132.
 
پيام ها  
 

1- اصرار بر كفر ودر حال كفر مردن، دورى ابدى انسان را از رحمت الهى بدنبال دارد. «ماتوا و هم كفّار... علیهم لعنة اللّه»
2- آنچه مهم است، پایان عمر انسان است كه آیا با ایمان مى‏میرد یا بى‏ایمان. «ماتوا و هم كفّار»
3- تخفیف كیفر یا تأخیر آن، مربوط به دنیاست. در قیامت نه تخفیف است و نه تأخیر. «لا یخفّف... لا هم ینظرون»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 43 چهارشنبه 1396/02/13 نظرات (0)
آيه  
 
إِلَّا الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَبَيَّنُواْ فَأُوْلَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا الْتَّوَّابُ الْرَّحِيمُ‏
 
ترجمه  
 
مگر آنها كه توبه كردند و (اعمال بد خود را با اعمال نیك) اصلاح نمودند و (آنچه را كتمان كرده بودند) آشكار ساختند، كه من (لطف خود را) بر آنان بازمى‏گردانم، زیرا من توبه پذیر مهربانم.
 
نکته ها  
 
براى گناه كتمان، همچون سایر گناهان، راه توبه و بازگشت باز است. امّا توبه‏ى واقعى، با پشیمانى قلبى و اصلاح عمل و بیان موارد كتمان صورت مى‏گیرد. توبه‏ى كسى كه نماز نخوانده آن است كه نمازهاى خود را قضا كند. توبه كسى كه مال مردم را تلف كرده آن است كه باید همان مقدار را به صاحبش برگرداند. در این مورد نیز كسى كه با كتمان حقایق، به دنیاى علم، اندیشه و نسل‏ها، خیانت كرده، فقط با تبیین حقایق و بازگوئى آنهاست كه مى‏تواند گذشته را جبران نماید.
خداوند به شیطان فرمود: «انّ علیك لعنتى» [485] لعنت من بر تو. و در آیه بعد مى‏فرماید: «علیهم لعنة اللَّه...» پس كتمان كنندگان و شیطان، در یك ردیف هستند.

485) ص، 78.
 
پيام ها  
 
1- خداوند، امكان توبه و بازگشت را براى خطاكاران، در هر شرایطى فراهم نموده است. «یلعنهم اللّه... الاّ الّذین تابوا»
2- كتمان حقایق دینى، فساد است، زیرا به توبه كننده، فرمان اصلاح و جبران داده شده است. «تابوا واصلحوا»
3- توبه‏ى هرگناه، متناسب با آن است. توبه‏ى كتمان، بیان حقایق است. «تابوا... وبیّنوا»
4- چون در مقام تهدید وتوبیخ، لعنت خداوند شامل حال كتمان كنندگان شد، در مقام مهربانى نیز كلمات «اَنَا» و «توّاب» و «رحیم» بكار رفته تا بگوید: من خودم با مهربانى مخصوصم، به شما باز مى‏گردم. «یلعنهم اللَّه... انَا التوّاب الرّحیم»
5 - تهدید گنهكار و بشارت نیكوكار، دو ركن اساسى براى تربیت فرد و جامعه است. «یلعنهم اللّه... انَا التوّاب الرّحیم»
6- بازگشت لطف خداوند به توبه‏كنندگان، دائمى، قطعى و همراه با محبّت است. «اتوب علیهم و انَا التوّاب الرّحیم»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

گروه علمی رایحه حیات بازدید : 103 سه شنبه 1396/02/12 نظرات (0)
آيه  
 
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَآ أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَتِ وَالْهُدَى‏ مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّهُ لِلنَّاسِ فِى الْكِتَبِ أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّعِنُونَ‏
 
ترجمه  
 
كسانى كه آنچه را از دلائل روشن و اسباب هدایت را نازل كرده‏ایم، با آنكه براى مردم در كتاب بیان ساخته‏ایم، كتمان مى‏كنند، خداوند آنها را لعنت مى‏كند و همه لعنت كنندگان نیز آنان را لعن مى‏نمایند.
 
نکته ها  
 
گرچه مورد آیه، دانشمندان یهود و نصارى هستند كه حقایق تورات و انجیل را براى مردم بیان نمى‏كردند، ولى جمله‏ى «یكتمون» كه دلالت بر استمرار دارد، شامل تمام كتمان كنندگان در طول تاریخ مى‏شود. چنانكه لعنت پروردگار نیز تا ابد ادامه خواهد داشت.
كتمان حقّ مى‏تواند صورت‏هاى مختلفى داشته باشد، گاهى با سكوت و عدم اظهار حقّ، گاهى با توجیه و گاهى با سرگرم كردن مردم به امور جزئى و غافل ساختن آنها از مسائل اصلى است. در مواردى همانند اسرار مؤمنان یا عیوب برادران دینى، كتمان واجب یا مستحبّ است.
گناه كتمان، بیشتر از جانب علما است. در آیه 187 سوره‏ى آل‏عمران نیز آمده است كه خداوند از اهل كتاب پیمان گرفت تا حقایق را براى مردم بیان كرده و كتمان نكنند. «واذا اخذ اللّه میثاق الّذین اوتواالكتاب لتبیّننّه للنّاس ولاتكتمونه» در روایات آمده است: روز قیامت به دهان كتمان كنندگان حقّ، لجام زده مى‏شود.
 
پيام ها  
 
1- ظلم فرهنگى، بدترین ظلم‏هاست كه لعنت خالق و مخلوق را به دنبال دارد. «یكتمون... یلعنهم اللّه و یلعنهم اللاعنون»
2- كتمان، حقّ ممنوع است، چه كتمان معجزات و دلائل حقّانیّت باشد؛ «البیّنات» و چه كتمان رهنمودها و ارشادات. «الهُدى» [484]
3- كتمان حقّ، بزرگترین گناهان است. چون مانع هدایت مردم و باقى ماندن نسل‏ها در گمراهى است. «یلعنهم اللَّه»
4- كتمان حقّ، ظلم به دین خدا و حقّ مردم نسبت به هدایت یافتن است. لذا كتمان كنندگان حقّ را، خدا و مردم لعنت مى‏كنند. «یلعنهم اللَّه ویلعنهم اللاعنون»
5 - نفرین و لعنت مردم، مؤثر است و باید از اهرم نفرت مردم براى نهى از منكر استفاده نمود. «یلعنهم اللاعنون»

484) تفسیر المیزان.

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن - حجت الاسلام قرائتی

تعداد صفحات : 6

درباره ما
Profile Pic
چگونه زندگی کنیم و چگونه بیاندیشیم؟ نشریاتی علمی در موضوعاتی چون: قرآن، حدیث، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، احکام، دروس حوزه، دانشگاه، مدرسه و ...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • هسته علمی یاوران مهدی (عج)

    * نشست آینده *

    شماره نشست:

    152

    موضوع:

    ---

    تاریخ:

    جمعه - 25 فروردین 96

    ساعت:

    ---

    مکان:

    کانون آل یاسین

    کانون فرهنگی هنری آل یاسین

    * برنامه های آینده *

    1. مسابقه نهج البلاغه خوانی

    فروشگاه اینترنتی

    آمار سایت
  • کل مطالب : 232
  • کل نظرات : 15
  • افراد آنلاین : 10
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 76
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 139
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 360
  • بازدید ماه : 360
  • بازدید سال : 7,043
  • بازدید کلی : 23,534
  • کدهای اختصاصی
    
    پمپ بنزین | یاس تم
    وصیت نامه | آلودگی هوا
    چهل شاخص | موسیقی
    کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت